Part 25

438 134 12
                                    

ته مونده ی شاتش رو قورت داد و به دختری که بغلش لم داده بود زیر چشمی نگاه کرد . بی توجه بهش پشت سرهم حرف میزد و مثل دریل مغزش رو سوراخ میکرد.چشماش رو توی حدقه چرخوند و با گذاشتن گلسش رو میز از جاش بلند شد . دختر حرف زدن رو متوقف کرد و بهش نگاه کرد . × کجا میری

اشاره ای به ساعتش کرد - دیرم شده باید برم 

دختر از جاش بلند شد و با عشوه  بهش نزدیک شد و با انگشتش به پیست رقص اشاره کرد × برقصیم بعد برو 

-نه باید ب..

حرفش با صدای پسری که دختر رو صدا کرد قطع شد دختر زیر لب"الان میام" رو زمزمه کرد و رفت.از فرصت به دست اومده استفاده کرد و به سرعت از اونجا خارج شد و به سمت ماشینش که توی کوچه پشتی پارک شده بود رفت . زیاد مست نکرده بود ولی لعنت به این سردردی که هر شب باهاش دست و پنجه نرم میکرد . با رسیدن به ماشینش روی صندلی جا گرفت و فوری قرصی که توی داشبورد بود رو برداشت و بدون اب قورتش داد . یکم به پشتی صندلی تکیه داد تا قرص اثر کنه و در همین بازه دستش ضبط ماشین رو باز کرد و اهنگی که این روزا بیشتر از همیشه گوش میداد گوشاش رو نوازش کرد 


Boy, tell me, can you take my breath away?
پسر بگو ببینم میتونی نفسم رو بگیری؟
Cruisin' down a heart-shaped highway
تو یه آزاد راه که به شکل قلبه دارم ویراژ میدم
Got you swervin' lane-to-lane, don't hit the brakes
کاری کردم که از این کوچه به اون کوچه بری، ترمز نگیر

'Cause I'm feelin' so safe
چون من خیلی احساس امنیت میکنم
I'll be your baby, on a Sunday
من بیبی تو خواهم بود در روز یکشنبه
Oh, why don't we get out of town?
اوه, چرا ما از شهر بیرون نمیریم؟
Call me your baby, on the same wave
منو روی همون موج عزیزت صدا کن
Oh, no, no, there's no slowin' down
اوه نه نه سرعتمون کم نمیشه
You and I, I
تو و من، من
Ridin' Harleys in Hawaii-i-i
ما تو هاوایی هارلی مرونیم
I'm on the back, I'm holdin' tight, I
من پشت موتور نشستم و تورو سفت چسبیدم
Want you to take me for a ride, ride
میخوام منو ببری دور دور
When I hula-hula, hula
وقتی هولا (رقص هاوایی) میرقصم
So good, you'll take me to the jeweler-jeweler, jeweler
خیلی خوبه، منو میبری پیش جواهر فروش، جواهر فروش
There's pink and purple in the sky-y-y
تو آسمون صورتی و بنفشه
We're ridin' Harleys in Hawaii-i-i
ما داریم با هارلی تو هاوایی ویراژ میدیم
Let me run my fingers through your salty hair
بذار انگشتامو بکنم تو موهای نمکیت
Go ahead, explore the island vibes
زود باش، حس و حال جزیره رو بگرد
So real that you can feel it in the air
اینقدر واقعیه ک توی هوا هم حس میتونی حسش کنی
I'm revvin' up your engine
من موتورتو روشن میکنم
I'll be your baby, on a Sunday
من بیبی تو خواهم بود در روز یکشنبه
Oh, why don't we get out of town? (why don't we get out of town?)
اوه، چرا از شهر نمیزنیم بیرون؟

پوزخند تلخی گوشه لبش نشست و اروم زمزمه کرد - من تو هاواییم ولی بی تو 


شقیقه اش رو با انگشتاش فشار داد و به سیگاری که بین انگشت هاش میسوخت خیره شد . نیشخند ارومی روی لباش نشست کی باورش میشد یه روزی بشه  تنها سیگار و مشروب بتونه ارومش کنه . . با حرکت نوازشگونه دستی روی شونه و گردنش کلافه چشماشو توی حدقه چرخوند - سونو امشب حوصله ندارم 

و از جاش بلند شد ولی انگار پسر امگا سرتق و لجباز تر از این بود که ولش کنه . از پشت بهش چسبید + چانیولا واقعا منو توله گرگت بهت نیاز داریم و لبهاش رو از پشت به لاله گوش پسر بزرگتر چسبوند . 

راه های تحریک کردن رو بلد بود ولی این حرکت هارو چانیول اثر نمیذاشت . تا وقتی بکهیون رو داشت با هیچ کدوم از این حرکت ها تحریک نمیشد . مجبوری برگشت و لبهای پسر مقابلش رو بین لبهاش اسیر کرد . سونو خوشحال از تحریک کردنش البته از نظر خودش دستاش رو دور گردنش حلقه کرد و بوسه رو عمیق تر کرد . 

نمی شد یعنی نمیتونست  و نمیخواست . تصویر چشمای بک و لبخندش از جلو چشماش کنار نمیرفت و این به تنهایی میتونست به جنون برسونتش.

عصبانی ازش جدا شد و با پوشیدن تیشرت مشکی رنگ وشلوارش که پایین تخت بود از اتاق با  عجله خارج شد . حالش از خودش بهم میخورد . با برداشتن سویشرت که  روی مبل بود از خونه خارج شد . 

از اینجا میتونست تمام شهر رو ببینه و البته ماه درخشانی که توی اسمون تاریک شب میدرخشید  . اگه به اون بار لعنتی نمیرفت الان میتونست پیش امگاش باشه  و زیر نور ماه از وجود همدیگه لذت ببرن  . اون حتی نمیدونست اون امگای لعنتی کجا رفته . هیچ غلطی نمیتونست بکنه . فریادش توی تاریکی شب پیچید  " تو یه بی عرضه ای " .


این مدت خیلی فکر کرده بود . اینکه بمونه یا بره . چکار باید میکرد . این سوالا تا شب توی مغزش ویراژ میدادن و هیچ جوابی نمیتونست پیدا کنه  . فقط اینو فهمیده بود که نمیتونه بدون چانیول زندگی کنه  . با زنگ گوشیش به سمت میز توی بالکن خم شد و برداشتش - بله 

+ الو بکهیون ؟ 

- تویی جونگین هیونگ 

+ کجا رفتی احمق 

فریاد پسر بزرگتر توی گوشش پیچید و این باعث شد گوشی رو از گوشش فاصله بده 

- اگه زنگ زدی داد بزنی من قطع کنم هیونگ 

+ خفه شو بک پس فردا وقت دادگاهه  هر گوری هستی خودتو برسون 

و بی توجه به بک گوشی رو قطع کرد . 

نگاهی به اسمون بالا سرش انداخت - خدا ... شفا بده 

سرش رو پایین انداخت و یکم فکر کرد . با یه حساب سر انگشتی متوجه شد اگر امشب برگرده بهتره اگه فردا صبح برگرده واسش سخت میشه با همین فکر به خونه برگشت و پشت سرش در بالکن رو بست . 


سلام قشنگا میدونم کمهه :( ولی باور کنین نتم خیلی ضعیفه و اعصابم ریخته بهم امیدوارم دوسش داشته  باشین ووت یادتون نره و یه چیز دیگه اون یکی فیکمم دوس داشته باشین و کم کم داره به جاهای حساسش نزدیک میشه >_< 

و یه چالش ؟ 

بیاین دایرکت و بهم بگین اگه جای من بودین فیک رو چطور مینوشتین ؟ منتظرتونم :) 

برگردید و اگه به هر پارتی ووت ندادین ووتشو بدین :) 

یدونه معرفی شخصیت هم امشب میخوام بزارم اگه نت اجازشو بده :/ 


With You Under Moonlight / با تو زیــر نـــور ماه   [ChanBaek]Where stories live. Discover now