sisson three episode seven : danger

143 29 25
                                    

بعد از خنده‌ های طولانی مدتشون صدای زنگ تلفن خونه باعث شد کمی از اون محیط فان دور بشن
هوسوک بلند شد که بره جواب بده ولی با دست تهیونگ سر جاش ایستاد
-هیونگ من برمیدارم
-ته خودم جواب میدم به هر حال که به اینجا زنگ زده ینی با من کار داره حتی اگه توهم جواب بدی تهش مجبور میشم بیام ببینم چیکارم دارن

-الو
- ....
-بله خودمم
-....
-آقای سانگ؟
-....
-اوه بله حتما در اسرع وقت مزاحم میشم
تلفن رو به جای خودش برگردوند و خودش هم به مکان قبلیش بین جیمین و جونگکوک روی کاناپه برگشت
-کی بود
-عاااا، یکی از مربی های رقصم بود
هر چهارتاشون دوباره رو به تی وی مشغول فیلم دیدن شدن
تهیونگ با صدای گوشیش نگاهشو از تی وب برداشت و به گوشیش داد

-اوه بله حتما در اسرع وقت مزاحم میشمتلفن رو به جای خودش برگردوند و خودش هم به مکان قبلیش بین جیمین و جونگکوک روی کاناپه برگشت-کی بود-عاااا، یکی از مربی های رقصم بودهر چهارتاشون دوباره رو به تی وی مشغول فیلم دیدن شدنتهیونگ با صدای گوشیش نگاهشو از ت...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جونگکوک نگاهی عاقل اندر سفیحانه ای به تهیونگ کرد ولی با صدای گوشیش به صفحه شی تو دستش خیره شد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جونگکوک نگاهی عاقل اندر سفیحانه ای به تهیونگ کرد ولی با صدای گوشیش به صفحه شی تو دستش خیره شد

جونگکوک نگاهی عاقل اندر سفیحانه ای به تهیونگ کرد ولی با صدای گوشیش به صفحه شی تو دستش خیره شد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

-جیمین -هوم-امشب بریم بیرون حال و هوای هوسوک هیونگم عوض شه-اره ایده خوبیه-نیاز نیست بچه ها من خوبم-سکوت کن هوسوک-هی پارک هیونگشو یادت نره-باشه حالا پاشو آماده شو مام میریم خونه لباس بپوشیم بیایم دنبالت-باشه مواظب خودتون باشیدبا بیرون رفتنشون هوسوک...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

-جیمین
-هوم
-امشب بریم بیرون حال و هوای هوسوک هیونگم عوض شه
-اره ایده خوبیه
-نیاز نیست بچه ها من خوبم
-سکوت کن هوسوک
-هی پارک هیونگشو یادت نره
-باشه حالا پاشو آماده شو مام میریم خونه لباس بپوشیم بیایم دنبالت
-باشه مواظب خودتون باشید
با بیرون رفتنشون هوسوک به سمت تلفن خونه حمله ور شد و شماره ای که بهش زنگ بود رو تکرار کرد
-بله؟
-جیک منم هان سو بگو چیشده اون موقع کسی پیشم بود نمیتونسم جوابتو بدم
-حدس میزدم ،گفتم سانگ جه هین لاتاری برده میخواد دوباره باندشو راه بندازه بهم گفت بت زنگ بزنم ببینم میخوای بری تو باندش یا نه
-الان اونجاست؟
-اره ولی هان سو یه راه فرار برای خودت بزار اگه میری تو باندش ،این ثبات فکری نداره معلوم نیس چیکار کنه یهو دیدی قاطی کردا
-اره میدونم
-میخوای به شیوون زنگ بزنم؟
-نه به هیچ وجه به اون چیزی نگو خودم از پسش بر میام
-اوکی بازم میگم حواست باشه
-باشه ،دارم میام اونجا
ولی با یادآوری اینکه با سه تا دونسنگش ميره بیرون سریع حرفش رو تصحیح کرد
-ببین جیک من الان نمیتونم بیام ولی به سانگ بگو برام جا بزاره
-اوکی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
hello everyone
rashel back
خب گایز من این دفعه برای تنوع، چت اینستا هم داخل پارت گذاشتم اگ دوس ندارین بگین که دیگه نزارم
به خاطر کم بودنش معذرت میخوام چون دارم مینویسم و دیگه آماده نیس که برم کپی کنم بیارم آپلود کنم
اره دیگه
پارت رو دوست بدارید و بهش عشق بورزید
سوالای این پارت
1- دوس دارین چت توی پارت باشه ؟
2-هوسوک میره تو باند یا نه؟
3-بقیه پسرا از نقشه هوسوک میفهمن؟
4-به نظرتون جیک خلاف حرف هوسوک عمل میکنه و به پارک شیوون میگه؟
ی چیزی بگم
جیک همون بارمن تو بار فیدله
بابای

Life again Love again not you againWhere stories live. Discover now