season2 p22

964 179 422
                                    

کاور اسکرین شات خودمه
فقط چون وابسته ی این قیافه آگوست دیم.
___________________________

●•Black swan•●

جیمین عصبی از در سالن بیرون زد ، انگار کسی اصلی ترین باور اونو زیر سوال برده بود. مین شوگا غیر قابل اعتماد ترین بود، همین و تمام. هیچ چیزی غیر این نمی‌تونست باشه.

یه بار به اسم بادیگارد و به بار به اسم مین یونگی همشونو فریب داده بود. باورش نمیشد حتی اجازه داد که دوباره اون ببوسه! اگه همچین آدمی شیطان نبود پس معیار های عوضی دونستن یه آدم از نظر جونگ کوک چی میتونست باشه؟:

○جیمین صبر کن.

میشنید اما ذهنش اونقدر درگیر بود که نتونه دستور ایستادن رو به پاهاش بده، بالاخره هوسوک خودشو به اون رسوند و بازوشو نگهداشت ، اونو به سمت خودش برگردوند:

○فکر کردی کجا داری میری؟

هوا تقریبا تاریک شده بود، بیرون از کلاب هیچ لامپی توی حیاط و باغ روشن نبود، اونقدر فضا بهم ریخته بود اگه یه قدم از کاشی های ساختمون فاصله میگرفتی معلوم نبود روی چی داری پا میزاری، پر از شاخ و برگ درخت ها بود که به شلخته ترین شکل ممکن روی زمین ریخته شده بود:

-هیونگ نمیتونم ، واقعا نمیتونم هوای اون تو رو تحمل کنم.

جیمین با کلافگی لب زد، از اینکه گوشه ی کوچیکی از مغزش داشت تسلیم حرف های جونگ کوک میشد بیشتر از هر چیزی عصبی بود. پسر بزرگتر لبشو تر کرد، کاملا متوجه ی گیج شدگی جیمین بود.به نظر نمیرسید که جیمین قصد فرار کرن داشته باشه اما هیونگش همچنان بازو شو محکم نگه داشته بود:

○جیمین من فکر میکنم بهتره حساسیتت رو راجب شوگا کم کنی.

-هیونگ...

جیمین چشماشو بست و کلافه نق زد، نمتونست ببینه که آخرین کسی که براش مونده هم همون حرفا رو بزنه. هوسوک سرشو به نشونه دونستن تکون داد:

○میدونم که چیا کشیدی. میدونم که حالت از اون آدم بهم میخوره. اون نه تنها زندگی و خانواده تُ نابود کرده به خودت هم روحی... و هم از جهات دیگه آسیب زده.

هر دو دوشون خوب متوجه بودن ، که پسر قد بلند تر، از اشاره کردن به چه چیزی پرش زد. همین که از نگاه کردن به چشم های جیمین فرار میکرد نشونی از حال درونی‌ش موقع یادآوری اون اتفاق بود. جیمین هم همه اینها رو میدید اما بهشون فکری نمیکرد:

○اما فعلا اینجاییم برای یه کار مشترک. برای درست پیش رفتن کار همه دارن تلاش میکنن با هم بسازن. اگه اینجوری رفتار کنی تو تنها آدمی به نظر میای که داره ساز مخالف میزنه. مگه نمیخوای همه این قضایا سریعتر تموم شه و دیگه این آدم ها رو نبینی.

●• Black Swan •|آینه شکن| •●      Where stories live. Discover now