season2 P29 (2)

884 138 291
                                    

{ادامه}

.
.

بار دیگه آدرس رو چک کرد، دقیقا همون ویلا بود . حتی اگه ادرس دقیق رو هم نداشت با وجود اونهمه بادیگارد تو ورودی میتونست حدس بزنه که محل ملاقات همین خونه ست.

نفس لرزونش رو بیرون داد، به اندازه ای به خونه نزدیک شده بود که حالا چشم های همه بادیگاردا روی اون زوم بود. نمیتونست عقبگرد کنه و برگرده، از طرفی کسی که دنبالش بود وزیر چوی بود و بهش هشدار داد کمتر از دو ساعت خودشو برسونه، پس فرار فایده ای نداشت.

همین الان هم با بیرون زدن از خونه پدربزرگ شوگا مطمئن بود که جون جیمین و بقیه رو تو خطر نمیندازه... تو این مورد وزیر چوی رو خوب میشناخت. وقتی خودش جلو اومده بود و پشت جانگ قائم نشد، قطعا نمیخواست ادم هایی زیادی رو درگیر و خودشو بدنام کنه یعنی طرف حسابش فقط یه نفر بود...

بادیگارد ها با دیدنش گارد گرفتن. بدون اینکه حرفی بزنه منتظر موند. رئیس بادیگاردای چوی که بلند قد تر از همه بود و برخلاف همه حتی پیرهنش هم مشکی بود ، جلو اومد.

سوکجین اونو میشناخت، فقط چند بار اونو دیده بود و هر بار از شدت نگاه سنگین مرد ، اونقدر اخم می‌کرد که احساس میکرد وقتی برگشته باشه خونه روی پیشونی زیباش یه خط اخم عمیق افتاده.

نفسشو با حرص بیرون فرستاد، باز هم‌اون ترس و معذب بودن بین این آدم ها سراغش اومد اما سوکجین متخصص تظاهر در موقعیت های استرس زا بود، پس برخلاف آشوبی که با هر قدم مرد تو دلش اوج میگرفت ، یه چهره بی تفاوت به خودش گرفت و با تخسی تمام سر بلند کرد تو چشم های بادیگارد زل زد.

مرد مقابل ایستاد، نگاهی به سر تا پای جین کرد و پوزخندی رو لبش شکل گرفت. قبل اینکه خم بشه تا تفتیش بدنی رو شروع کنه به طعنه گفت:

-واسه شستن ظرفا اومدی؟

اخم ریزی کرد و نگاهی به لباس هاش استاد ، یه هودی تدی صورتی رنگ اورسایز که قسمت زیادی از ترقوه های سفیدش رو بیرون انداخته بود و دورش قاب صورتی گرفت.

با یه شلوارِ جذب سفید رنگ، جین‌موقع پوشیدن این‌لباس دقایق طولانی جلو آینه خودش و پوست خوبش رو تحسین کرد. فکر میکرد حتی موهای قهوه ایش که توی صورتش ریخته، عجیب با این ترکیب خوشرنگ تر شده.

سرشو بلند کرد تا اعتراضی بکنه با دیدن اونهمه رنگ مشکی و سفید های رسمی ترجیح داد دهنشو ببنده، با اون لباسا قشنگ بین هزار نفر از این آدم ها هم میتونستی راحت جین رو پیداش کنی.

اجازه داد دست های مرد با دقت همه جای بدنش رو واکاوی کنه. فقط هنوز نمی‌فهمید که اون‌مرد همه رو اینجوری لمس میکنه یا فقط با اون سخت برخورد میکرد؟! بیخیال گیر دادن به این موضوع شد و فقط منتظر تموم شدن این صحنه مضحک موند که اون وسط اونهمه بادیگارد که دوره ش کردن و دارن با جدیت و اخم بهش نگاه میکنن توسط یکی از اونا لمس میشه.

●• Black Swan •|آینه شکن| •●      Where stories live. Discover now