●• Black Swan •|آینه شکن| •●

L.S P5

..: آینه شکن:...

خواست از کنار اونا رد بشه، جونگ کوک تظاهر کرد که بخاطر خستگی داره خم میشه و وقتی افسر به کنارش رسید، به سمتش حمله کرد، اونقدر سرعتش بالا بود که سرباز پشتی ازش جا بمونه، کمر مرد رو گرفت و به دیوار کوبوند، اهمیتی نمیداد که ضربات ارنج و زانو های افسر از کتف و شکمش پذیرایی میکنن اون فقط چیزی که میخواست رو به دست آورد.

هفت تیر افسر رو بین انگشت هاش گرفت، سرباز دست هاشو بالا برد و با ترس عقب رفت، یه خلاف کار که محکوم به حبس ابده ذره ای برای کشتن درنگ نمیکنه.

افسر صاف ایستاد، سعی میکرد نفس هاشو تنظیم کنه با اخم به پسر روبرو نگاه میکرد. جونگ کوک گردنشو به دو طرف شکوند، در حالی که هفت تیر رو مقابل افسر گرفته بود، به در انفرادی تهیونگ اشاره کرد و گفت:

+اول به حرفم گوش میکنی و بعد این در رو برام باز میکنی.

《شروع پارت》

افسر کیم با نگاه خنثی، به پسر نگاه کرد، از خودش عصبی که دست کم‌ گرفتنِ بقیه باعث شد بازم تو دردسر بیفته، اما این اخلاقش بود که نمیتونست از بالا به بقیه نگاه نکنه، حرصی لب زد:

◇بگو کنجکاوم بدونم چیه که بخاطرش رو من اسلحه کشیدی.

جونگ کوک جلوتر اومد با صدای ارومتری گفت:

+دوش سوم از سمت چپ ورودی، تو بند هشت، شایعه پخش کن که قرار زندان رو تفتیش کنین بعد اونجا منتظر بمونین.

◇این ادرس یه جاسازه؟

افسر متعجب پرسید براش عجیب بود که یه خلافکار انقدر راحت داره همچین چیزی رو لو میده، معمولا برعکس بود، اونا اسلحه رو میزاشتن رو سر مجرمین تا ازشون اعتراف بگیرن. جونگ کوک برای تایید سرشو تکون داد:

+اونقدری هست که یه ترفیع عالی بگیری.

به وضوح دید که چشم های افسر برق زد:

◇پس چه نیازی به شایعه ست؟

جونگ کوک سرشو کمی کج کرد و ابرو شو کمی بالا فرستاد:

+مگه نمیخوای جاساز رو با صاحبش بگیری؟

مرد چشم هاشو ریزتر کرد و کمی فکر کرد:

◇اگه اونقدر احمق بود که گیر این تله بیفته که تا الان جاسازش سالم نمیموند.

+میدونم، ولی شما شایعه کنین بزارین یه چند روزی هم اون طعم ترس رو بکشه، اگه جاساز دیگه ای هم داره خبر دار میشین.

افسر کیم دست هاشو کنار بدنش مشت کرد، اینکه یه خلافکار که کوچیکتر از خودشه بهش امر کنه که چیکار باید بکنه رو دوست نداشت. اما برای ترفیع بهش نیاز داشت:

◇تو اون ادم رو میشناسی؟

+بهتره بگی ادم ها چون یه نفر نیستن.