شیر ته سان رو داده بود و الان واقعا به یه چیز کافئین دار نیاز داشت و چی بهتر از یه شکلات داغ
پودر رو توی آب جوش ریخت و مشغول هم زدنش شد ، به فکر فرو رفت
صبح بعد از یه حمام طولانی و یه صبحونه مفصل البته توی تخت تهیونگ رفته بود و الان فقط کوک مونده بود و ته سان و البته خدمتکار های عمارت
بیخیال شونه ای تکون داد و دست از هم زدن برداشت و سعی کرد کمی فکرش رو آروم تر بکنه
هوسوک: خیلی بابای بدی هستی می دونستی ؟
با شنیدن صدای هوسوک با شدن به سمت صدا برگشت ، با دیدن هوسوکی که ته سان خندون رو روی میز میزاره فورا به سمتش رفت
محکم هوسوک رو توی بغل خودش گرفت ، هوسوک خنده ای کرد و متقابلاً محکم دوستش رو بغل کرد
سرشون رو توی گردن هم دیگه فرو کردن و عطر شیرین هم دیگه رو نفس کشیدن
کوک: هوسوک هق ... دلم تنگ شده بود ... هق هق
هوسوک: من بیشتر ... هق هق
ته سان با دیدن گریه باباش سریع زیر با صدای بلندی زد زیر گریه حوریه که اشک های بلوریش روی صورتش راه پیدا کردن
هوسوک ، جونگکوک رو ول کرد و جونگکوک به سمت پسرکش رفت و بغلش کرد
کمی توی بغلش تکونش داد و توی همون حالت اشک های خودش رو همی پاک کرد
کوک: جونم عزیزم .... جونم نفسم .... هییشش چیزی نیست
ته سان کم کم آروم شد و جونگکوک بوسه آرومی روی گونه خیسش گذاشت
نگاهش رو به هوسوک داد که با دلتنگی به ته سان نگاه می کرد ، ته سان رو بغل هوسوک داد و خودش رفت تا برای هوسوک هم شکلات داغ درست کنه
کوک: شیر همتوش بریزم ؟
هوسوک: اوهوم
هوسوک برای ته سان ادا در می آورد و ته سان قش قش برای عموش می خندید و دست و پا میزد
جونگکوک با دوتا لیوان شکلات داغ به سمتشون اومد و یکی رو به هوسوک داد و یکیش رو به هم جلوی خودش گذاشت
دست هوسوک رو توی دستش گرفت و با شصت آروم نوازشش کرد ، خیلی دلتنگ هوسوک بود اما خب دستش به جایی هم بند نبود
کوک: یونگی خیلی اذیتت می کنه ؟
هوسوک جغجغه ته سان رو بهش داد تا مشغول باشه و خودش به سمت جونگکوک متمایل شد ، لب های نازکش رو آویزون کرد
هوسوک: بیشتر از هر چیزی اون مالکیت و حساسیت کوفتیش اذیتم میکنه ، به اون باشه منو مومیایی میکنه میبره این طرف و اون طرف
به غرغر بانمک دوستش خندید و هوسوک رو دوم مرتبه توی بغلش کشید ، عطر شیرینش رو نفس کشید
YOU ARE READING
MY EX HUSBAND [Vkook]
Short Storyنام: همسر سابق من 💫 کیم تهیونگ ، مافیای بد نام کره و آسیا و یه عاشق مهربون برای همسرش جئون جونگکوک یه دانشجو که در اواسط داشجوییش با کیم تهیونگ قراره میزاره و بعد ها باهاش ازدواج می کنه اما ؟!؟!..... کیم تهیونگ همه چیزی رو درباره خودش به همسرش نگف...