20

2.1K 144 2
                                    

با کرختی چشم هاش رو باز کرد ، پتو رو از روی خودش کنار زد و نگاهش رو دور و اطراف چرخوند

با دیدن تهیونگ که روی مبل دونفره روی خودش جمع شده بود لبخندی زد ، بهتر بود برای شروع به دوش می گرفت

از راه پله به آرومی بالا رفت ، با دیدن صحنه طبقه بالا چشم هاش قلبی شکل شده بود

ته سان روی شکم نرم هوسوک خوابش برده بود و روشون پتو بود ، درست شبیه همون که روی خودش بود

به سمت اتاق خودش و تهیونگ رفت ، حوله اش رو برداشت و وارد حموم شد

آب گرم رو باز کرد و زیر دوش خزید ، گذاشت آب گرم بدن کوفته شده اش رو آروم کنه

نگاهی به بدنش انداخت ، پهلوش بخاطر ضربه ای که بهش زده بودن کبود شده بود
قبل از اینکه تهیونگ بیاد ضربه ای هم به پهلوش زدن بودن

مچ دست هاش خیلی کمرنگ کبود بود ، نچی کرد دستی توی موهاش کشید و سرش رو به سمت بالا پرت کرد

مشغول خیس کردن بدنش بود که دست هایی دوره کمر باریکش حلقه شد و به بدن لختی چسبیده شده

چشم هاش رو سریع باز کرد و برگشت که با دیدن تهیونگ نفس آسوده ای کشید

تهیونگ سرش رو پایین برد و لب های کوچیک و غنچه ای جونگکوک رو بین لب های درشت خودش گرفت

بدن جونگکوک رو به بدن خودش چفت کرد ، همزمان که می بوسیدش دستش رو به سمت عضو جونگکوک برد

🔞

آروم شروع به مالیدن عضو جونگکوک کرد و جونگکوک آهی میون بوسه اشون از میون لب هاش بیرون پرید

عضو هارد شده خودش رو لای باسن جونگکوک گذاشت و دیکش رو به حفره جونگکوک فشرد

لب هاشون رو با صدا از هم جدا کردن ، جونگکوک به سمتش برگشت و دستاش رو دور گردن تهیونگ حلقه کرد

دوباره این جونگکوک بود که لب هاشون رو بهم چسبوند و با ولع لب های مردش رو بوسید

تهیونگ گذاشت جونگکوک لب های صورتیش رو کبود بکنه و در عوض خودش باسن نرم جونگکوک رو توی دستش فشار‌ میداد و بدنش رو وجب به وجب لمس می کرد

جونگکوک با کم آوردن نفس لب های تهیونگ رو با مک عمیقی ول کرد ، پیشونی هاشون رو بهم چسبوندن

تهیونگ دوش رو بست و جونگکوک رو به دیوار چسبوند ، جونگکوک همون طور که نفس نفس میزد به چشم های قهوه ای مردش خیره بود

دوسش داشت ، هنوز هم عاشق مرد رو به روش بود
هنوز هم محتاج نوازش های مردونه اش بود
هنوز هم محتاج بوسه های عاشقانه مردش بود
هنوز هم دلش تکیه گاه محکمش هم می خواست

ذهنش رو پس زد ، فقط داشت به خودش سختی میداد و خودش رو از عشقش محروم می کرد

با مکی که تهیونگ به شاهرگ گردنش زد ناله بلندی کرد و سرش رو به دیوار چسبوند

MY EX HUSBAND [Vkook] Where stories live. Discover now