18

2.1K 154 5
                                    

با احساس دست هایی که به آرومی به صورتش کوبیده میشد چشم هاش رو باز کرد ، چند برا پلک زد تا تصویر پسر کوچولوش جلوی روش ظاهر شد

لبخند بزرگی زد و با یه دست پسرش رو روی شکم هشت تیکه اش نشوند

ته: چطوری فینگیل

ته سان خنده ذوق زده ای برای پدرش کرد و دستش رو توی دهن کوچیکش فرو کرد

کوک: انگار خیلی خسته بودی که تا الان خوابیدی

تهیونگ نگاهش رو به همسرش داد که داشت موهاش موج دارش رو شونه می کرد و بالم لب وانیلی به لباش میزد

چطور یکسال از این صحنه محروم بود ؟ چطور یک سال نبودش رو تحمل کرده بود ؟

ته: خسته نبودم راحت خوابیده بودم

جونگکوک متوجه کنایه توی‌ حرفش شد اما اهمیتی نداد ، زندگیش رو درست می کرد .... باید درست می کرد

به سمت تهیونگ رفت و کنارش روی تخت نشست ، خم شد و با لب های وانیلیش بوسه ای روی لبای تهیونگ گذاشت

ته سان رو از روی شکمش برداشت و توی بغل خودش خوابوند ، دکمه های لباسش رو باز کرد

تهیونگ هم نشست و به تاج تخت تکیه داد ، جونگکوک توی بغلش رفت و بهش تکیه داد

سینه اش رو داخل دهن ته سان گذاشت ، ته سان همون طور که نگاهش به تهیونگ بود شیر می خورد و برای باباش می خندید

تهیونگ سر پسرش رو ناز می کرد و لبخند روی لباش داشت ، جونگکوک سرش رو روی شونه تهیونگ گذاشت

تهیونگ بوسه ای روی موهای مشکی همسرش گذاشت و دستش رو دورش حلقه کرد

عطر توت فرنگی موهاش رو به ریه هاش کشید و توی همون حالت موند

جونگکوک ته سان رو از خودش جدا کرد و لباسش رو درست کرد ، ته سان رو به تهیونگ داد و بلند شد

به سمت کمد رفت ، یه پیراهن سورمه ای با شلوار مشکی در آورد کفش های مشکی براقش رو هم در اورد

همه رو روی تخت گذاشت و دوباره ته سان رو گرفت

کوک: بلند شو آماده شو بیا پایین

بوسه ای به لب های تهیونگ زد و رفت بیرون تا تهیونگ آماده شه و بیاد پایین .....

ته سانی رو که سعی داشت مربا رو به سر و صورتش بماله از روی میز قاپید و بوسه محکمی روی لپش نشوند

ته سان خنده شیطونی کرد و پاهاش رو تکون داد

ته: تو به کی رفتی اینقدر شیطونی ؟

کوک: باباش

تهیونگ خنده بلندی کرد و از پشت جونگکوک رو توی بغلش کشید و روی گونه اش رو محکم بوسید

MY EX HUSBAND [Vkook] Where stories live. Discover now