حس بدی داشت ، از اون طرف انگار حس بدش به ته سان هم سرایت کرده بود
پسر کوچولوش مدام بغض داشت و گریه نمی کرد ، خودش هم حاله خوبی نداشت به هیچ وجه
اصلا دلش نمی خواست جونگکوک و چیانگ با هم برن خرید ، از دشمن هاش نمی ترسید به هیچ وجه
با دشمن هاش خوب تا کرده بود و هر وقت اختلافشون شدت می گرفت فقط و فقط به خودشون آسیب میزد نه خانواده اشون در واقع اصلا با خانواده شون کاری نداشت
ته سان رو روی زمین گذاشت و به سمت تلفنش رفت که همون موقع زنگ خورد ، شماره ماله چیانگ بود
سریع تلفن رو برداشت
ته: الو سلام زنعمو
چیانگ: تهیونگ ..... تهیونگ ..... جونگکوک .... جونگکوک تصادف کککردددددد
مغزش سوت کشید ، گوش هاش زنگ زد و ۲دا تا برای لحظه ای متوقف شد
یعنی چی تصادف کرده بود ؟ یعنی الان بیمارستان بودن ؟ یعنی جونگکوک زخمی شده بود ؟
ته سان رو به پرستارش سپرد ، سریع کنش رو پوشید و به سمت پارکینگ ور از ماشینش رفت
یه سوییچ برداشت و با زدنش متوجه مازراتی سفیدش شد ، سریع به سمتش رفت و سوار شد
با سرعت شروع به حرکت کردن کرد ، با سرعت سر سام آوری خیابون های سئول رو دونه دونه طی می کرد
اگر جونگکوکش صدمه جدی میدید چی ؟ اگر جونگکوکش کما می رفت چی ؟ اگر جونگکوکش ....
نه نباید .... نباید اتفاقی می افتاد
تهیونگ تازه دوباره دله جونگکوک رو به دست آورده بود
تازه خانواده سه نفره اش داشت جون می گرفتاونقدر فکر و خیال کرد تا بالاخره به بیمارستان رسید ، از ماشین پیاده شد و اهمیتی به باز و قفل بودنش نداد و با دو خودش رو به ورودی بیمارستان رسوند
بلافاصله به سمت پذیرش رفت و با هول و چهره نگرانش پرسید
ته: بیماری به اسم جئون جونگکوک آوردن اینجا ؟
& خیر قربان
ته: کیم جونگکوک چی ؟
& یک لحظه .... بله ایشون در حاله حاضر داخل اتاق عمل شماره 3 هستن ..... انتهای همین راهرو
فورا راهرو رو با دو طی کرد ..... کمی نگذشته بود که اتاق عمل رو پیدا کرد و چیانگ رو دید که روی صندلی نشسته و گریه میکنه و بغلش .....
بغلش لی شیون بود ..... یکی از صد تا دشمنش که باهاش اختلاف داشت
لی با دیدن تهیونگی که با چهره نگران به سمتشون می اومد بلند شد ، تعظیمی براش کرد
ته: تو بهش زدی ؟
با بد خلقی و نگرانی و عصبانیت پرسید
لی: نه یه موتوری بهش زد من اونجا بودم و رسوندمش اینجا
YOU ARE READING
MY EX HUSBAND [Vkook]
Short Storyنام: همسر سابق من 💫 کیم تهیونگ ، مافیای بد نام کره و آسیا و یه عاشق مهربون برای همسرش جئون جونگکوک یه دانشجو که در اواسط داشجوییش با کیم تهیونگ قراره میزاره و بعد ها باهاش ازدواج می کنه اما ؟!؟!..... کیم تهیونگ همه چیزی رو درباره خودش به همسرش نگف...