محتوای این پارت کاملا اسماته و اگر سنتون کمه لطفا نخونیدش چون جزئی از داستان نیست و من به صورت پارت ویژه براتون نوشتم اگه نخونید چیزیو از دست نمیدید
تنها صدایی که فضای اتاق و پر کرده بود صدای بوسه های خیس و پر اشتیاقی بود که به لبای هم میزدند.
امگا به پشت روی تخت خوابیده بود و جونگکوک با احتیاط روی تنش خیمه زده بود و با عطش تهیونگ رو میبوسید ، سقف دهنشو میلیسید و به زبونش مک های عمیقی میزد و تا جایی که امکانش بود با زبونش جای جای اون حفره خیس و خوشمزه رو فتح میکرد و همزمان با دستای سرکشش پوست برهنه اشو لمس میکرد.
تهیونگ ناتوان از پاسخ دادن به بوسه های محکم و عمیق الفا ناله های ریز از سر لذتی میکرد که ما بین اون بوسه های شهوت آلود محو میشد.امگا با احساس تنگی نفس چنگی به موهای مشکی الفا زد و تلاش کرد تا لبای الفا رو از لبای خودش جدا کنه.
جونگکوک با مک محکمی که به اون دو گوشت شیرین که حالا قرمز و متورم شده بودن زد از امگا کمی فاصله گرفت تا بهش اجازه نفس کشیدن بده.
اما تنها دیدن حالت پریشون و نفس های لرزونش کافی بود تا الفا بی طاقت بشه و اینبار به گردنش حمله کنه و بوسه های خیس و مکنده اشو روی پوست نرم و خوش عطر گردنش بکاره.
تهیونگ تنها در جواب این درد و لذت عجیبی که برای بار اول تجربه اش میکرد ناله های بلندشو از بین لب های سرخش آزاد میکرد و جونگکوک رو برای فتح تن دست نخورده اش بی قرار تر میکرد.
الفا زبونشو روی حساس ترین نقطه گردن تهیونگ کشید و بعد پوستشو به دهن کشید و مک محکی بهش زد .
تهیونگ اه پر لذتی کشید و اسم جونگکوک رو زیر لب صدا کرد .
ما بین بوسه های خیس و مارک های سرخی که روی قفسه سینه امگا میذاشت با حرف ها و تعریف های شیرینش قلب تهیونگ رو میلرزوند و بهش اطمینان خاطر میداد و نا امنی که نسبت به بدنش داشت و از بین میبرد.
نیپل امگا رو تو دهنش برد و مک ریزی بهش زد و بعد گاز کوچیکی ازش گرفت ،تهیونگ از درد و لذت درون چشماش اشک جمع شده بود، چنگی به موهای جونگکوک زد و سرشو به قفسه سینش فشار داد و با ناله هاش الفا رو به خوردن سینه هاش تشویق کرد.
بالاخره از قفسه سینه امگا دل کند و بوسه های نرم و پراکنده ای روی شکم برامنده اش گذاشت و تهیونگ از این حرکتش غرق لذت شد
"خیلی خوشگلی."
ما بین بوسه هایی که زیر شکم امگا میذاشت گفت و بعد با گرفت کش شلوارش همزمان شلوار و باکسرشو درآورد.
![](https://img.wattpad.com/cover/362270043-288-k966432.jpg)
YOU ARE READING
Pup's dad ~ kookv
Fanfictionتهیونگ با تمام وجودش از الفا ها متنفره، اون میدونه که هیچوقت قراره نیست به یکی از اونا اجازه بده تا جفتش بشه. از طرفی تهیونگ عاشق بچه هاست و دلش میخواد بچه خودشو داشته باشه. اون از یه اهدا کننده اسپرم استفاده میکنه و بالاخره حامله میشه. ولی فهمیدن...