حماقت !

649 109 57
                                    


توجه: لغت ستاره دار اخر متن معنی شده)

هر سه نفر اونا در حال عبور از راهروی های مجلل کلاب به اتاقی که چند دقیقه پیش توسط هوسوک ررزو شده بود رسیدن....

خدمه با تعظیمی به نشانه ی احترام روبه روی هوسوک قرار گرفت و گفت :

_بفرمایید قربان کلید امپریال سوئیتی* که رزرو کردین تقدیم به شما......

هوسوک سری به نشانه ی تشکر تکون داد و انعام خدمه رو داخل جیبش گذاشت و به همراه نامجون وارد بزرگترین اتاق بار برای انجام صحبت های شخصیشون شدن...
همون موقع خدمه با زدن کارت و بستن در از جانگ هوسوک تشکر کرد و رفت ..

_ اینجا میتونیم راحت تر باهم صحبت کنیم حالا از اول برام تعریف کن دقیقا برنامه ات چیه ؟؟ چی ازم میخوای؟

کیم نامجون یکی از صندلی های راک اتاق رو برای نشستن انتخاب کرد و همزمان با تکیه زدن به صندلی صدای پوفی از گلوی خسته اش خارج شد و بعد از چند ثانیه مکث سرشو با نوک انگشتش خاروند و با اشاره دست رو به هوسوک گفت :

___ بشین رو به روی من اینجوری بهتر میتونم همه ی حرفامو بهت بزنم ...

جانگ هوسوک چشمش به شیشه های مشروب چیده شده داخل کمد اتاق افتاد و از قفسه ی وسط کمد برند مورد علاقه اش رو برداشت و به سمت کیم نامجون حرکت کرد

____ یه گیلاس بیشتر نزن و گرنه مست میشی منم اعصاب ندارم تن لشت رو اینور و اونور بکشم اوکی؟

صورت کیم نامجون برای توهینی که از طرف هوسوک با این شدت به سمتش پرتاب شده بود به شکل لبوی سرخ در اومد اما خودشو کنترل کرد و گفت:

___اگه مست شدم لازم نیست خودتو تو دردسر بندازی به کوکی تلفن بزن میاد دنبالم......

____من برات میریزم تو فقط حرف بزن گوشم باهاته.....

کیم نامجون حتی نمیدونست از کجا شروع کنه ولی چاره ای نداشت جز اینکه تمام قدرتشو برای توضیح حالش و اتفاقاتی که قبلا افتاده به کارببره ....
یه نفس عمیق کشید و گفت:

___من از اولشم میدونستم تو چشمت دنبال طرح هایی که من برای شرکتای پوشاک میزنم میدوئه و میخوای اونا رو به نام خودت ثبت کنی !
باشه من حرفی ندارم تا یکسال تاکید میکنم فقط( یکسال) هر طرح جدیدی روانه بازار کردم به مالکیت تو در میارم
اما تو در عوض باید با مدیر بار که الان اسمشو یادم نمیاد در مورد کیم سوکجین صحبت کنی...

جانگ هوسوک پوست لبشو از حرص به دندون گرفت و از جا کند و با چشمای تیزش به چشمای منتظر کیم نامجون زل زد و خیلی جدی گفت:

___برو بابا شوخیت گرفته تو؟؟ منظورت مین شوگائه؟ اون اخلاقش مثل سگ میمونه یعنی حالم بهم میخوره از دو قدمیش رد شم چه برسه به اینکه بخام بهش پیشنهاد کاری بدم که تازه مورد معاملمون هم یه نفر باشه که براش کلی سود اورده مگه نمیدونی خدمه طلایی این بار اونه؟؟
تو عقلتو  از دست دادی؟؟ اونوقت من برم رک و مستقیم بهش بگم زود باش کیم سوکجینو اخراج کن بیاد پیش من کار کنه؟؟
به مسیح تو دیوونه شدی .....

کیم نامجون مشتی از موهای لخت و زیتونی رنگشو توی دستای رنگ پریده اش گیر انداخت و توی همون حالت که سرش پایین بود از ته دلش داد زد:

__ولی من کیم سوکجینو میخااااااااااام!!!!!!

چند ثانیه سکوت بین هر دو نفرشون حکم فرما شد و یه مقدار که ارامشش رو بدست اورد ادامه داد.‌‌‌...

سعی کن اینو بفهمی هوسوک شی دیگه حتی یه دقیقه نمیتونم تحمل کنم که وقتی مشروب میده دست دیگران چه جوری نگاهش میکنن و لذت میبرن شاید باورت نشه از تصور اینکه انگشتش به انگشت کسی بخوره روانی میشم.......

هوسوک قهقهه ای عصبی زد و لیوان مشروبشو به سمت پنجره اتاق پرت کرد و فریاد کشید

____این حماقتههههه.....
تو کیم نامجونی که میشناختم نیستی چرا به خاطر خوشگلی یه پسر غریبه اینجوری خودتو به اب و اتیش میزنی؟!
تمام این حرکتا رو از دوستت تهیونگ یاد گرفتی؟؟؟
باقی زندگیتو میخای به عنوان یه فرد گی زندگی کنی ؟

قطره های اشک کیم نامجون پارکت شکلاتی رنگ زیرپاش رو خیس کرده بود با صدایی که بغض داشت نالید:

____تو هیچی از من نمیدونی ...
به خاطر خوشگلیش نیست که میخامش پس خفه شو عوضی !
سوکجین با همه فرق داره یه عالمه حرف درموردش شنیدم میگن مهربونه و خوش قلبه امشب که اومدم اینجا دیدمش فهمیدم یه نیرویی داره که همه رو جذب خودش میکنه که اگه گی هم نباشی گی میشی.....

هوسوک عرق های روی پیشونیشو پاک کرد و محکم پلکاشو بهم مالید و گفت :

___اگه بیاد پیش ما کار کنه مثلا تو چه جوری میخای قانعش کنی که باهات قرار بزاره ؟؟؟

کیم نامجون از جاش بلند شد و چند قدم راه رفت و دستشو تو جیبش کرد و همونطور که پشت به هوسوک ایستاده بود گفت :

___تو فقط بیارش تو شرکت خودت من خودم میدونم باید چیکار کنم ......

صدای زنگ تلفن تهیونگ حواسشونو از موضوعی که درموردش صحبت میکردن پرت کرد

جانگ هوسوک با تمسخر گفت :

___بیا دوست عزیزت داره تماس میگیره


^^

به نظرتون دلیل عصبانی شدن هوسوک چی میتونه باشه ؟مگه اون دشمن کیم نامجون نیست؟؟؟

_____________________________________________

*امپریال سوئیت =اتاقی حدودا ۹۶ متری در کلاب هتل های مجلله که از هر نظر فول امکاناته

((عزیزان درسته روزای اپ پنجشنبه و جمعس اما شما بنا رو بزارین رو اینکه من جو بگیرتم اپ میکنم

ناموسا کامنت بزارید تا خوشحال شم من به نوشتن و کامنتای شما معتاد شدم))))

اما از یادت نرفتم!Donde viven las historias. Descúbrelo ahora