6:Special date

3.7K 526 106
                                    

د.ا.د تهیونگ

بعد از شنیدن گذشتش خیلی در مقابل جونگ‌کوک محافظ و مراقب شدم.نه تنها من بلکه جیمین و دوستامون هم همینطور.*چیشده داداش؟داری برای چیزی برنامه میریزی؟*به یونگی هیونگ که داشت روی لپتاپش کار میکرد نگاه کردم.من و جیمین توی عمارتش بودیم.

*آره،میخوام جونگ‌کوک رو ببرم جایی،میخوام باهاش یکم وقت بگذرونم.فقط ما دوتا.*جیمین از جاش پرید و اومد و کنارم نشست.

*بیب شنیدی؟ته میخواد با جونگ‌کوک قرار بذاره.*
یونگی بهم لبخند زد،*وایسا میتونی به جی‌یون نونا زنگ بزنی.*محکم بغلش کردم.و بهش زنگ زدم.

جی‌یون نونا:سلام ته،تعجب کردم زنگ زدی.

من:نونا درواقع به کمکت نیاز دارم.

جی‌یون نونا:به چی نیاز داری ته؟

گلومو صاف کردم،کمی احساس نگرانی میکردم.

من:راستش نونا،میخوام ببرمش سر یه قرار.مکان مورد علاقش کجاست؟

یهویی صدای جیغی رو از اونور خط شنیدم

جی‌یون نونا:واای خدای من،خیلی خوشحالم.اون پارک تفریحیو دوست داره،عاشق فیلم دیدنه.و عاشق ساحل هم هست.

من:اوه ممنونم نونا.

جی‌یون نونا:کی میخوای ازش درخواست کنی؟

من:همین الان،کجاست؟

جی‌یون نونا:اووه.اون خونس.بجنب.ما منتظریم.

تلفنو قطع کردم و به جیمین نگاه کردم،*اوکی گایز، من دارم میرم خونه‌ی جئون.بعدا میبینمتون.متاسفم فردا سرم شلوغه.بای.*یونگی هیونگ بهم پوزخند زد

*بهترینو برات آرزو میکنم ته*
صدای جیمینو شنیدم.به سمت ماشینم دویدم و به طرف عمارت جئون روندم.بعد از بیست دقیقه کنار عمارتش نگه داشتم.جی‌یون نونا بهم خوش‌آمد گفت.
*اون کجاست؟*
بهم لبخند زد

*توی اتاق تمرینه،طبقه‌ی اول اتاق دوم.*
بهش تعظیم کردم و به سمت پله‌ها دویدم.میخواستم در بزنم که صدایی فرشته‌مانندو شنیدم پس بدون تولید هیچ صدایی درو باز کردم.شوکه شدم وقتی صدای زیباشو شنیدم.خیلی آرامش بخشه.

خیلی احساس آرامش میکنم.صداش خیلی فرشته‌گونس.بهش نگاه کردم،تی‌شرت منو پوشیده، وقتی توی لباسای منه عاشقشم.**اووه،هیونگ**بهم لبخند زد.

*صدات خیلی خوبه کوکی*
پشت گردنشو خاروند.**ممنونم هیونگ.**

بهش لبخند زدم،*درواقع میخواستم یه چیزی ازت بپرسم*بهم نگاه کرد*کوکی...ما میتونیم بریم بیرون...مثله یه قرار...فقط ما دوتا.*چشمهاش گرد شد. گلومو صاف کردم

**قرار**
سرمو تکون دادم**حتما هیونگ**محکم بغلش کردم.اونم بغلم کرد.

*اوکی فردا میبینمت،صبح آماده باش.*
جونگ‌کوک دستمو گرفت،و منم گونه‌هاشو بوسیدم.
*فردا،یادت نره.*
سرشو تکون داد،به سمت ماشینم دویدم.

My princeDove le storie prendono vita. Scoprilo ora