16:Only taehyung's

2.4K 364 57
                                    

د.ا.د نویسنده

جونگ‌کوک از دست تهیونگ عصبانی بود.جوری که همه متوجه شده بودن.جین و نامجون بهترین تلاششونو کرده بودن اما جونگ‌کوک نمیخواست قبول کنه.به هیچ کدوم از تماسا یا حتی پیامای تهیونگ جواب نمیداد.

*این اولین باریه که جونگ‌کوکو اینشکلی میبینم*
یوگیوم گفت،بم‌بم و جنی به جونگ‌کوک نگاه کردن.
*یه موبایل جدید نمیخری؟چجوری به تهیونگ زنگ زدی؟*جنی پرسید

**در مورد اون با من حرف نزن،احمق**
جونگ‌کوک لباشو آویزون کرد و نگاهشو گرفت،
جی‌یون هم متوجه شده بود‌.

*به تماسا و پیامات جواب نمیده؟*
تهیونگ به هوسوک نگاه کرد.*چون موبایلشو شکونده و خیلیم عصبانیه.*تهیونگ سرشو روی میز خم کرد.
*حالش خوب نبود وقتی زنگ زد بهت،زیر بارون خیس شده بود.*

*به خاطر این جلسه‌ی احمقانه...*
تهیونگ موهاشو چنگ زد،*و من نمیخوام جویی نزدیکم باشه.*تهیونگ و هوسوک به همراه جویی داشتن روی پروژه‌ی جدید کار میکردن.*میخوام تا جایی که ممکنه این جلسه رو زودتر تموم کنم.*

*فکر نمیکنی این دیگه خیلیه جونگ‌کوک؟باید باهاش حرف بزنی.*جونگ‌کوک به برادرش نگاه کرد،*این کاره اونه جونگ‌کوک،میخوای تهیونگ مضطرب بشه؟هیچ میدونی چقدر عصبانی میشه اگه باهاش حرف نزنی؟*
جونگ‌کوک لباشو آویزون کرد.

**داری گیجم میکنی.**
جون برادرشو بغل کرد.*فقط یکساله جونگ‌کوک.اونم مضطربه.ببخشش،فقط همین یه بار،لطفا.*

**باشه،فقط همین یه بار.**
جون لبخند بزرگی به برادرش زد،و موبایل جدیدشو بهش داد‌.

از طرف دیگه تهیونگ خیلی عصبانی بود.میخواست جلسه زودتر تموم شه.جویی کنارش نشست.

*من واقعا توی مود خوبی نیستم،لطفا ازم فاصله بگیر.*جویی بهش خندید.

*لطفا یه بار امتحانم کن،اونقدراعم بد نیستم.*
تهیونگ بهش نگاه کرد،نمیخواست اون بقیه‌ی روزارو شکنجش کنه.

*متاسفم،علاقه‌ای به دخترا ندارم.*
نوشیدنیه هوسوک پرید تو گلوش و به تهیونگ نگاه کرد.*من فقط برای جونگ‌کوک گی‌ام.پس وقتتو روی من هدر نده.و اگه سعی کنی باهام بازی کنی باید با عواقبشم رو‌به‌رو شی.*تهیونگ با صدای محکمش گفت و از اونجا رفت.

جونگ‌کوک میخواست بهش زنگ بزنه و به علاوه میترسید،اگه ازش خیلی عصبانی باشه چی.برای همین اول بهش پیام داد.

تهیونگ توی گشت زنیش به زیبایی‌ها شهر نگاهی کرد و داشت خودشو ریلکس میکرد.یهویی موبایلش صدا داد.پیامی از طرف شماره‌ای ناشناس بود.پیامو باز کرد.

**من متاسفم ته،اونموقع عصبانی بودم.هر موقع سرت خلوت بود بهم زنگ بزن.واقعا متاسفم.مواظب خودت باش.و این شماره‌ی جدیدمه.**

My princeWhere stories live. Discover now