Chapter 16 - Trouble

1.5K 228 73
                                    

"از دست جفتتون ناراحتم" 

 سرتو انداختی پایین و زیرچشمی نگاش کردی .  زیادم ناراحت به نظر نمیرسید . چون داشت باخوشحالی تموم ساندویچشو میخورد . همه رو از اتاق بیرون کرده بود ودرحالیکه روی تختش درازکشیده بود و یه سینی بزرگ غذارو داشت میخورد فقط تو و تهیونگ کنار تختش ایستاده بودین

تهیونگ با شرمندگی سرشو انداخت پایین "مارو ببخشید سرورم"

"اگه کسی توی این قصر در خطره ، من باید اولین کسی باشم که بفهمم . فهمیدی؟"

هردوتون سر تکون دادین

"حالا بهم بگو چه اتفاقی افتاد [ا/ت]"

درباره نامه هایی که گرفته بودی و غریبه ای که تهدیدت کرد بهش گفتی . چشماش غمگین شد و آهی کشید

"امیدوار بودم انقدر زود واست اتفاق نیفته" 

"منظورت چیه؟"

"برای خانواده سلطنتی طبیعیه که توی خطر باشن . متاسفانه باید بگم این تنها باری نیست که با چنین موقعیتایی روبه رو میشی اما ما هرکاری که بتونیم میکنیم تا تورو در امان نگه داریم . قول میدم . فکر میکنی بتونی از پسش بربیای؟"

برای چندلحظه مکث کردی و بعدش سرتو تکون دادی

"خوبه . حالا بیاین درمورد مسائل جالب تری صحبت کنیم . جشن تولد جیمین چطور پیش میره ؟"

 "تقریبا کاراش تموم شده" تهیونگ جواب داد

"توام میای ؟" از جین پرسیدی

سرشو تکون داد . "چن روز دیگم به استراحت توی رختخواب محکوم شدم . این درمان بدتر از خود سمه"

"سم توی چی بود ؟ ما هممون پیش غذا داشتیم و هممون خوبیم"

"توی سوپ بود" تهیونگ برگشت سمت جین و ادامه داد "هرکی که بوده احتمالا سمو فقط به کاسه شما اضافه کرده"

رنگت پرید

"جین ... "صدای ضربان بلند قلبتو میشنیدی "تو - تو اول شام کاسه اتو با من عوض کردی"

چشمای جین گشاد شد "این یعنی -"

"— سم برای من بود"

قبل از اینکه بیوفتی تهیونگ گرفتت و کمکت کرد روی صندلی کنار تخت جین بشینی. جین داشت یه سری دستور به تهیونگ میداد ، اما تو نمیتونستی هیچی بشنوی

یکی سعی کرده بود مسمومت کنه . یکی واقعا سعی کرده بود مسمومت کنه . این یه بازی نبود . اون شخص باهات شوخی نمیکرد . اون شخص میخواست بهت آسیب بزنه

کی اینقدر ازت متنفر بود؟
-------------
وسط تولد نشستم این پارتو ترجمه کردم اپ کردم واستون 😐
برم تا کتک نخوردم 😐😂❤

The 7 Princes [BTS x Reader](Translation Ver )Where stories live. Discover now