Chapter 28 - The Reason

1.4K 252 107
                                    

گوشی هوسئوک زنگ خورد . بدون اینکه جواب بده به صفحه گوشی خیره شد

"عاه درسته فراموش کره بودم امشب یه برنامه دارم" گفت و گوشیو گذاشت تو جیبش "تماسای کاری . انگار باید یه وقت دیگه شکستتون بدم"

به تمسخر گفتی "البته که میتونی"

نامجونم گفت "خیلی درموردش نگرانیم"

دستشو برای جفتتون تکون داد و از در رفت بیرون . با رفتن هوسئوک بین تو ونامجون سکوت برقرار شد

"خب عام ..." سعی کرد چیزی برای گفتن پیدا کنه "نظرت درمورد بازی اتومبیل رانی چیه ؟"

لبخند زدی "بازی می کنیم میفهمیم"

سه بار از پنج باری که بازی کردینو نامجون برد . کاش حداقل میتونستی بگی با اختلاف کم ، ولی اینطور نبود و کاملا گیم اُورت کرد

"چطوری میتونی انقد تو رانندگی خوب باشی وقتی حتی نمیتونی از خونه بری بیرون ؟"

خندید "کی گفته نمیرم ؟"

"هیچوقت ندیدم بری"

"شاید نمیخوام تو رفتنمو ببینی"

"تا حالا یواشکی رفتی دوست دخترتو ببینی ؟"

مکث کردی . با دیدن لبای فشرده شدش روی هم به خودت بد و بیراه گفتی که اون سوالو ازش پرسیدی

سریع اضافه کردی "میدونی که به کسی نمیگم"

سرشو تکون داد "میدونم . به هر حال دیگه دلیلی برای نگرانی وجود نداره . اون منو ول کرد"

با حرفش نزدیک بود از رو صندلی پرت شی پایین "صبر کن ، صبر کن ، صبر کن . ولت کرد ؟ برای چی ؟"

جواب نداد ، فقط خیره شده بود به صفحه بازی که دوباره روشن شد

"اون نمیخواست که --"

ساکت شدی . دوست دختر نامجون نمیتونست یکی از اعضای خانواده سلطنتی بشه درسته ؟ یونگی چی گفته بود ؟

اگه یکی از اعضای خانواده سلطنتی بخواد با یه فرد غیر سلطنتی ازدواج کنه اونا باید از مقامشون کناره گیری کنن

نگران بهش خیره شدی "تو بخاطر اون از شاهزاده بودن دست کشیدی ... مگه نه ؟"

سرجاش صاف ایستاد ، ولی نگاهت نکرد

ادامه دادی "انقد دوسش داشتی ؟"

تلخ خندید "نمیدونم . فکر کردم ممکنه . ولی اون نمیخواست من این کارو کنم"

The 7 Princes [BTS x Reader](Translation Ver )Where stories live. Discover now