پشت میز نشستم و جعبهی مهرههای رنگی رو مقابلمون گذاشتم.
- هنوز انتخاب نکردی؟
همونطور که مشغول آماده کردن وسایل بودم از جیمین که هنوز درگیر انتخاب طرح موردعلاقهاش بود اینو پرسیدم.
- نمیتونم هوسوکا، انتخاب سخته! تو واقعا دستبندهای خوشگلی درست کردی.
لبخند زدم و گوشیم رو از دستش گرفتم.
- نظرت چیه یکی به انتخاب خودم برات درست کنم؟
- عالیه.
- از اونجایی که تو عاشق گل آفتابگردونی...نظرت درمورد یه دستبند با طرح آفتابگردون چیه؟
جیمین با لبخند سرش رو به تایید تکون داد و من به محض گرفتن تاییدش بستهی مهرههای مشکی، زرد و سبز رو از جعبه درآوردم.
- از کِی دستبند درست میکنی؟
جیمین با کنجکاوی پرسید و من بدون اینکه نگاهم رو از سوزنِ توی دستم بگیرم جوابش رو دادم:
- از وقتی صدام رو از دست دادم. مادرم از جوونی مروارید بافی انجام میداد و ساختن این دستبندها کار سادهای براش بود، وقتی منو توی تاریکی دید قصد داشت با این مهرههای رنگی کمی به هالهی تاریک دورم رنگ بده.
سرم رو بالا آوردم و به چشمهای جیمین خیره شدم:
- مادرم باعث شد که اینکار هم یه راه فرار، هم منبع آرامش و هم یه تفریح برام بشه.
لبخندی روی صورت جیمین نشست، دستش رو روی دستم گذاشت و فشار آرومی بهش آورد.
- خانم جانگ فوقالعادهاس.
خندیدم.
- همینطوره.
درست کردن دستبند جیمین تقریبا چهل دقیقه وقت برد و توی این مدت که من مشغول کنار هم بافتن مهرههای رنگی دستبند بودم جیمین توی آشپزخونه مشغول درست کردن پنکیک برای عصرونه بود.
YOU ARE READING
Mute | ᴊᴍ+ᴊʜ
Romance[-کامل شده-] 𝐉𝐢𝐇𝐨𝐩𝐞 "یه آیس آمریکانو لطفا." اینو روی کاغذ آدامس نوشتم و بهش دادم. *** ▪️Name: Mute ▪️Couple: HopeMin (Jimin🔝) ▪️Gener: Romance, Smut, Fluff, Slice of life *** ▪𝘍𝘪𝘳𝘴𝘵 𝘗𝘢𝘳𝘵: 𝘕𝘰𝘷𝘦𝘮𝘣𝘦𝘳 25th, 2020▪ ▪𝘓𝘢𝘴𝘵 𝘱𝘢𝘳...