01:🌻

2.2K 519 21
                                    

- روز بخیر، چی میل دارید؟

پسر مقابلم این جمله رو همونطور که به مانیتور خیره بود پرسید. وقتی دید جواب نمیدم بالاخره نگاهش رو بهم داد.

- ببخشید آقا! میشه بفرمائید چی میل دارید؟

این همون مسئول سفارشات همیشگی نبود. نمیدونستم باید چیکار کنم!

با یادآوری پوست آدامس بادکنکیم، خیلی سریع جیب لباسم رو گشتم. حسابی مچاله شده بود اما مهم نبود، حالا فقط یه خودکار نیاز داشتم.

خودکار داخل جیب پیشبند پسر نظرم رو جلب کرد. نگاه سوالیش رو نادیده گرفتم، خم شدم و خودکارش رو برداشتم.

"یه آیس آمریکانو لطفا."

اینو روی کاغذ آدامس نوشتم و بهش دادم.

- سفارشتون ثبت شد. 4 دلار میشه، نقد پرداخت میکنید یا با کارت اعتباری؟

چهار دلاری که توی دستم داشتم رو به سمتش گرفتم. بهم لبخند زد و لیوان آیس‌آمریکانو رو به دستم داد.

- خوش اومدید قربان.

سری به نشونه‌ی تشکر تکون دادم و به سرعت از اون کافه خارج شدم. باید به قطار بعدی میرسیدم.
قدم هام رو به سمت پله‌های مترو تند کردم.

Mute | ᴊᴍ+ᴊʜWhere stories live. Discover now