02:🌻

1.9K 461 6
                                    

با دیدن یه صندلی خالی به سمتش رفتم و نشستم. قطار هنوز خیلی شلوغ نشده بود.

لیوان آیس‌آمریکانو رو بالا آوردم تا کمی ازش بنوشم که چیزی نظرمو جلب کرد. خودکار اون مسئول ثبت سفارشات بود! یادم رفته بود پسش بدم.

خودکار رو بین انگشت‌هام چرخوندم. طرح روی خودکار باعث شد لبخند بزنم. یه خرس قهوه‌ای که یه ظرف عسل توی دستش داشت و تعدادی سیب پایین پاش پخش بود.

روی ظرف عسل یه نگین زرد و به جای سیب‌ها چند نگین قرمز رنگ کار شد بود.

چشم‌هام رو برای خوندن نوشته‌ای که روی خودکار حک شده بود ریز کردم؛ "پارک جیمین" احتمالا اسم همون مسئول ثبت سفارشاته.

باید فردا برم و خودکارش رو پس بدم.

Mute | ᴊᴍ+ᴊʜWhere stories live. Discover now