"sin"

872 222 52
                                    

چشماشو باز کرد و به اطراف نگاه کرد.
کوهی ازلباسای خودش و سهون روی زمین ، دوتا کاندوم استفاده شده که تهشون گره زده شده بود.
تعداد زیادی دستمال کاغذی مچاله شده کنار تخت و در نهایت لوب نارگیلی که نیمه ازش روی زمین پارکت شده ریخته بود.

بدنش رو کمی حرکت داد و از درد ناله کرد ، دست سهون دورش حلقه شده بود و هردوشون کاملاً لخت بودن.

از درد پایین تنش مشخص بود که دیشب تعداد دفعات سکس از دستشون در رفته.
در حدی که استفاده ی بیشتر کاندوم رو اصراف میدونستن.
در ادامه بعد از پر شدن دوتا کاندوم دیگه جعبه کنار گذاشته شد و سهون بدون جلوگیری داخل دوست پسرش ارضا میشد.

و الان در حال حاضر با وجود درد و سوزش وحشتناک پایین تنش به هیچ وجه بخاطر نداشت که دیشب چند بار پشت سر هم سکس داشتن.
در این حد یادش بود که دو دور اول توی تخت از کاندوم استفاده کردن ، باقیه راه رو تو حموم ادامه دادن و نیازی به کاندوم نبود.

ولی بعد از حموم با وجود اینکه کاملاً تمیز و شسته شده بودن ، باز پسر کوچیک تر به اغوا کردن دوست پسرش ادامه داد و تاپ از خدا خواسته دوباره وارد عمل شد.

هیچ کدوم به تمیزیه تنشون اهمیت نمیدادن ، در نهایت هم بعد از حموم هیچ کاندومی استفاده نکردن و کل اتاق رو به گند کشیدن.

طبیعی بود الان جونگین از درد رو به مرگ باشه و هر چند همش هم تقصیر خودش بود.
اگر تو هر دور پیشقدم نمیشد سر جمع شاید دوبار سکس داشتن.

سهون هم به هیچ وجه با به فاک دادن پسر شکلاتیش مخالفت نمیکرد و هربار با اغواگری های دوست پسرش تحریک میشد.

جونگین از درد هومی کشید و سعی کرد حلقه ی دستی که از پشت بهش گره خورده بود رو باز کنه که با مخالفت سهون مواجه شد.

_دردسر کمرم داره تیر میکشه اینقدر تکون نخور تو جات.

جونگین غر زد : تو فقط کمرتو جلو عقب کردی منو بگو که بیشتر از ده دور بفاک رفتم.
جداً تو چند دور قابلیت ارضا شدن داری؟ اونم تو یه شب؟!

سهون که چشماش هنوز بسته بود آروم گفت : دیشب تن خودت میخوارید.
میخواستی هی برای اغوا کردنم تلاش نکنی ، من بعد حموم تمومش کرده بودم تو دوباره شروع کردی!

جونگین به حالت قهر گفت : خیلی دیر ارضا میشی این بعداً دردسر میشه.
ما از عصر مشغول بودیم تا نیمه شب.
بازم کالج نرفتیم...

سهون حلقه ی دستشو دور جونگین محکم تر کرد و جونگین از درد هیس کشید.
_ببخشید ، حواسم نبود.

جونگین ناله کرد : مشکلی نیست.
یعنی میتونم راه برم؟!

سهون از لحن جونگین فهمید که دیگه وقت لوس کردنه ، وقتی راجب این چیزا ازش سوال میپرسید صدرصد هدف این بود که سهون نازشو بکشه.

𝚂𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎Where stories live. Discover now