دهنش با دست پوشونده شده بود و نفس های گرمی از پشت به گوشش میخورد : چه شب خوبیه امشب...
محکم به دیوار چسبونده شده بود و نمیتونست تکون بخوره و مثل اینکه طرفش هم نمیخواست اجازه بده که برگرده چون هر لحظه فشار رو روی تن جونگین بیشتر میکرد.
گوششو بوسید و عطرشو استشمام کرد.
_عطشم برای داشتنت خیلی ناگهانی خودشو نشون میده و منم در حد کنترلش قدرت ندارم!
نفسای گرمش به جونگین حس در معرض دید بودن میداد.
_زبونت کجا رفت شکلاتِ کیوت؟
+د...در واقع... و...وقتی اینجوری...تحت فشا..ر باشم نمیتونم...چیزی بگم.
وزنشو از روی جونگین برداشت ولی فقط در حدی دور شد که جونگین بتونه سمتش برگرده.
باهم چشم تو چشم شدن ، سهون لبخند شیرینی به لب داشت.
_الان دیگه تحت فشار نیستی!
میتونی حرف بزنی!
جونگین خیلی حس نزدیکی میکرد ، نفسای گرم سهون به صورتش برخورد میکردن و باعث میشدن از خودبیخود بشه.
آروم آب دهنشو قورت داد و سعی کرد اونقدر خودشو به دیوار فشار بده که توش محو بشه.
همون لحظه دست راست سهون روی گودیه کمر جونگین قرار گرفت اجازه نداد فشار به دیوار ادامه پیدا کنه.
جونگینو جلو کشید و بوسه ی محکمی گوشه ی لب جونگین گذاشت.
آروم لبشو جدا کرد و دقیقا روی سطح لب جونگین گذاشت و باعث شد آه آرومی بکشه که تو دهن سهون خفه شه.
همزمان با بوسیدن لبش آروم گونشو نوازش کرد و تار موهایی که روی پیشونیش ریخته بود رو کنار زد.
لبشو جدا کرد و تو چشمای جونگین نگاه کرد : زبونت کجا رفت؟
جونگین همونطور که تو چشمای سهون نگاه میکرد گفت : چی باید بگم؟
چی میتونم بگم؟
_باشه تو چیزی نگو...
فقط بذار از چشمات سیر بشم!
+چقدر طول میکشه؟
_خیلی طولانی ، من از چشمات سیر نمیشم.
جونگین خندید و دل سهونو لرزوند : ولی من گرسنمه نمیشه نگاه کردنو بذاری واسه یه موقعی که گرسنه نباشم؟
_شب خودمو سیر میکنم!
جونگین به چهره ی سهون نگاه کرد و آروم پرسید : شب؟
سهون پوزخندی زد : آره ، امشب...
فکر میکنی هم اتاقیت کیه؟
گونه های جونگین سرخ شد.
سهون عقب رفت و جونگین به دیوار تکیه کرد : میتونیم بریم سالن غذاخوری؟
سهون لبخند زد : بریم.
جونگین جلوتر از سهون سمت سالن غذا خوری رفت و جایی که شیومین کنار خودش براش نگه داشته بود نشست.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد ضربان قلبشو تو کنترل خودش بگیره.
YOU ARE READING
𝚂𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎
ספרות חובבים𝙽𝚊𝚖𝚎 : 𝚜𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ 𝙲𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎 : 𝚔𝚊𝚒𝚛𝚒𝚜 , 𝚜𝚎𝚔𝚊𝚒(𝚖𝚊𝚒𝚗) 𝙶𝚎𝚗𝚛𝚎 : 𝚜𝚌𝚑𝚘𝚘𝚕 𝚕𝚒𝚏𝚎 , 𝚛𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎 , 𝚜𝚖𝚞𝚝 𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝚖𝚎𝚛𝚕𝚒𝚗 *** سهون استاد کالج بزرگِ سئول ، یک استاد دانشگاه جدی در کره ، تو...
