ایست قلبی...
هر لحظه به اون نور لذت بخش نزدیک تر میشد ، دست تو دست سهون.
سهونی که فقط سهونِ رویاهاش بود.
سهونی که فقط تا مرگ بدرقش میکرد.
نه اون سهونی که صدای زجه هاش سقف بیمارستان رو خراب میکرد.این سهون ، سهونی نبود که زندگیش بهش گره خورده بود.
داشت گره های زندگیشو باز میکرد.
درست مثل یه رویا...دستش رو از توی دست سهون کشید : تو واقعی نیستی!
سهون متعجب جواب داد : توهم واقعی نیستی!
هیچی اینجا واقعی نیست ، من میخوام ببرمت یجایی که همه چیز حقیقت باشه.صدای فریاد سهون رو به صورت مبهم شنید.
"اگر ترکم کنی من میمیرم جونگییین...تنهام نذاااا..ر"به باغ اطرافش نگاه کرد و با غُصه گفت : ولی اگر من بمیرم...سهون چیکار میکنه..؟
سهون غیر واقعیه جلوش لبخند زد : تصمیمت چیه جونگین؟
میتونی تا ابد خوشبخت باشی و هیچ غمی تو زندگیت راه ندی.
یا میتونی برگردیو خودت برای خوشبختی بجنگی.+من دیگه توان جنگیدن ندارم...دلم میخواد خوشبخت باشم.
_در این صورت ، باید با من بیای.
دوباره صدای گریه ی سهون رو شنید که اسمش رو فریاد میزد و التماس میکرد ترکش نکنه.
قطره ای اشک روی گونه ی جونگین ریخت ، سهون دستش رو دوباره گرفت و پیشونیش رو بوسید : پس انتخابت اینه!
دو قدم عقب رفت و به آرومی محو شد ، جونگین به اطرافش نگاه کرد ، ذره به ذره ی اشیاء اطرافش محو شدن و جونگین دوباره تو تاریکی مطلق فرو رفت.
+من این زندگیه مخفی رو نمیخوام...وقتی دفیبریلاتور نتونست جونگین رو برگردونه ، ماساژ قلبی شروع شد.
هنوز چند ثانیه از شروع ماساژ نگذشته بود که ضربان به حالت عادی برگشت.
طبق چیزی که تو مانیتور دیده میشد ، همه چیز معمولی بود.
عمل هم تموم شده بود.دکتر زیر ماسک لبخند زد و دستش رو روی شونه ی جونگین گذاشت : به ارادت باید صدآفرین گفت!
کم کم داشتم تاریخ مرگو مشخص میکردم.با تعجب به اشک هایی که از گوشه چشم بسته ی جونگین بیرون ریخته بود نگاه کرد : برای موندن خیلی تلاش کردی؟!
از اتاق بیرون رفت و به چشم های منتظر و گریون خیره شد : بیمارتون برگشت.
وضعش هنوز خوب نیس ولی تا حدودی خطر رفع شده.سهون نفس راحتی کشید و روی زمین زانو زد ، اینبار اشکاش از خوشحالی روی گونش میریختن.
عشقش هنوز تنهاش نذاشته بود...همه ی دانشجو ها و دوستای جونگین خوشحالی میکردن و والدین جونگین درست مثل سهون اشک شوق میریختن.
جونگین از طریق در پشتی به یه اتاق دیگه برده شد تا حرفه ای تر بهش رسیدگی بشه.
![](https://img.wattpad.com/cover/232427890-288-k326853.jpg)
DU LIEST GERADE
𝚂𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎
Fanfiction𝙽𝚊𝚖𝚎 : 𝚜𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ 𝙲𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎 : 𝚔𝚊𝚒𝚛𝚒𝚜 , 𝚜𝚎𝚔𝚊𝚒(𝚖𝚊𝚒𝚗) 𝙶𝚎𝚗𝚛𝚎 : 𝚜𝚌𝚑𝚘𝚘𝚕 𝚕𝚒𝚏𝚎 , 𝚛𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎 , 𝚜𝚖𝚞𝚝 𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝚖𝚎𝚛𝚕𝚒𝚗 *** سهون استاد کالج بزرگِ سئول ، یک استاد دانشگاه جدی در کره ، تو...