"I'm free"

1.2K 289 84
                                    

جونگین لیسا رو از جمع خارج کرد.

+چیزیت که نیست نه؟

: نه نه خوبم ، ممنون ، خوب موقعی رسیدی.

+اینجا ازم دور نشو ، بلا سرت میارن خب؟

: باشه ، حواسم هست.

+سریع برو پیش شیومین و نیل ، بکهیونم اونجاست ، من میرم دستامو بشورم.

: باشه زود میرم.

جونگین از لیسا دور شد و به سمت دستشویی رفت.

جونگده که تا اونجا لیسا و جونگینو دنبال کرده بود پیش کریس برگشت.

: هی کریس! طُعمت تو دستشوییه.
: عالیه.

کریس به سمت دستشویی مردونه راه افتاد.
درو واکرد و وارد شد.

جونگین دستاشو کامل شست و خواست بیرون بره که با کریس روبه رو شد.

: خب... پس تو منو جلوی آدمو عالم ضایع کردی.
کریس کم کم جلو رفت و جونگین رو بین خودشو دیوار زندانی کرد.

جونگین تقلا کرد تا کریسو جدا کنه : ولم کن...دست از سرم بردار.
کریس عقب کشید : کارت ساختست پسر ، سالم ازین کالج بیرون نمیری.

+اوه جداً؟
مثلا میخوای چیکار کنی؟
اتفاقاً هر بلایی سر هرکس میخوای بیاری ، سر من بیار.
اون موقع میبینی که کاری میکنم دیگه نتونی از پایین تنت استفاده کنی.
من خوب میدونم چه غلطی میکنی.

:خیلی گستاخی ، این بعدا کار دستت میده.

+فقط از جلو چشمام گورتو گم کن ، من حوصله ی درگیری ندارم.

: خیلی زود نشونت میدم جونگین.

+واااوو چقدر محبوبم ، اسممو میدونی؟!
جونگین خندید : هی اسم تو چیه؟

: کریس صدام میکنن ولی اسمم وو یفانه.

+خب چی صدات کنم؟

: صدام نکن.

+باشه پس جلوی چشمام آفتابی نشو.
از کنار کریس رد شد و از دستشویی خارج شد.

کریس پوزخند زد و گفت : معرکست.

جونگین پیش اکیپش رفت که توی سالن غذا خوری نشسته بودن.

: چیشد پسر کجا بودی؟

+ دستشویی ، نیل کجاست؟

: تو صفه ، میخواد خرید کنه.

+ لیسا چی؟ بهش گفتم بیاد پیش شما.

لیسا خیلی تند و با استرس اومد : ببخشید من دیر کردم ، باورتون نمیشه چی شنیدم.

+نفس بگیر دختر ،مگه چی شنیدی؟

: اون پسره که منو خفت کرده بود ، گرایشش مثل توه ولی اون تاپه.

+چی؟! از کجا همچین چیزیو فهمیدی؟

𝚂𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎Where stories live. Discover now