معرفی کوتاه و جواب سوالات شما:)

525 74 102
                                    

اد:خب ریدرای گل:)
از اونجای که دو نفر توی این اکانت هستن و همزمان و بیشتر موقع ها باهمیم آنلاینیم گفتم یه مه فی کوتاه از خودم و نویسنده گلمون بدم:)
هردومون تصمیم گرفتیم که اسمامون مخفی بمونه و هیچوقت نگیم و بجاش از اسمای که انتخاب کردیم صداشون کنین:)
نویسنده:سنتمان هم نمیگیم
اد:اره
نویسنده:خو؟
اد:خو چی؟
نویسنده:ادامش:/
اد:اوک تو فقط برو باز خودتو یوبس نکن:/
نویسنده:سیک!
اد:😐🔪
اد:ولش.

اد:منو میتونین هاروکا و یورا صداکنین و هروقت که ریپلای کامنتاتونو میکنم یا مینویسم"اد،ادمین،یورا،هاروکا،هارو"
نویسنده:منم میتونین یوفوریا و وانیین و خیار بی همتا صدا کنین.موقع ریپلای هم میزنم"نویسنده،یوفوریا،وانیین،خیار بی همتا"
اد:اسم بهتری نبود انتخاب کنی خدای؟:/
خیار بی همتا:این ابهت منو نشون میده🔪
اد:خیلی خری:/
خیار بی همتا:برو رمانتو بخون
اد:گاو:/
خیار بی همتا:🖕
اد:🤲
اد:خووووو بگیذریم:)
دیروز یکی از ریدرای موردعلاقمون درباره من و وانیین سوال کرد.
وانیین:خیار بی همتا بگو خوشحال میشم.
هاروکا:دو دیقه اف شو:/بزار بنویسم بعد تو بیا بنویس:/
وانیین:من رفتم چپترpainter of the night و چپتر جدید مانهواmo dao zu shi بخونم:)جوننننن سکسی تایمای سونگهو و ناکیوممممممم:)
هاروکا:گمشو:/
خیار بی همتا:🖕
اد::////

‼️خطر اسپویل‼️

اد:یکی از سوالا این بود که من و نویسنده رلیم؟😂(ناراحت نشدیم:)دارم راست میگم)
جوابش:من و یوفوریا باهم دوست صمیمیم:)
سوال دو:چرا هردومون توی اکانتیم؟
جواب:من کن ‌ادمین و مسئول بیشتر اطلاع رسانی هام و وقتای که واتپد میرینه درستش کنم و وانیین هم نویسندمونه:)
سوال سه:چقدر مونده فیک تموم بشه؟
خیار بی همتا:مشخص نی ولی شاید"دارم میگم شاید" فیک به پنجاه یا کمی بالای پنجاه تا دارت برسه و سعی میکنم بیشتر بنویسم."همیشه بیشتر از۳۰۰۰هزارتا کلمه مینویسم و فقط تا۴۰۰۰کلمه جا داره!''
سوال چهارم:کاپل جدید داریم؟
خیار بی همتا:توی چندتا پارت قبل هم گفتم من اصلا به کاپل فرعی توی فیکا علاقه ندارم و نمینویسم چون باید چندتا پارت که ممکنه بیشتر از پنج تا پارت بشه بهش اختصاص بدم،حتی توی فیکای هم که خوندم،پارتای که به کاپل فرعی ربط داشتو رد میکردم.سو،کاپل فرعی نداریم و تنها کاپل هامون جین و لی لا،هانا و جولیو و تهکوک که کاپل اصلیمونه هستن"دوتا کاپل دیگه که هانا و جولیو و جین و لی لا هستن فرعی هستن و هیچ داستانی دستشون نیس و مجبور بودم بنویسم!"
سوال پنجم:چندتا کارکتر قراره بمیرن؟
خیار بی همتا:شاید یجورای براتون اسپویل باشه ولی شیش تا از کارکترا میمیرن،کارکتر شیشمی ممکنه بعد چند پارت زنده بمونه!ولی کارکتر شماره پنج میمیره!در عوض دوتا کوچولو به داستانمون اضافه میشن:)
سوال شیشم:کارکتر جدید،چند نفر اضافه میشن؟
خیار بی همتا:شیش تا کارکتر که همشون نوخود سیاهن:/ولی سه تای اخر عن های داستانن(اسپویل!)
سوال هفتم:دوست جون جونی برای کوک پیدا میشه؟
خیار بی همتا:تنها دوست جون جونی کوک جیمینه که باهاش صمیمیه!:)و کارکتر دیگه ای قرار نیس اضافه بشه!
سوال هشتم:داستان فیکو از روی چی ساختی؟
خیار بی همتا:من اوایل ماه دوم بهار که ام وی بلک سوان هنوز اوی مغزم مونده بود و درگیر کرده بود مغزمو!و با دیدن فن ارتاش بیشتر درگیر شدم و خود به خود شروع کردم به ساختن یه داستان توی مغزم!
اول قرار بود فیک دختر پسری باشه چون قبلا توی یه پیج(اسمشو نمیگم)فیک دختر پسری مینوشتم(بخدا دختر پسری نوشتن از نظر من چرته:/)و قرار بود تهکوک بردار بشن و عاشق دختر داستانمون بشن و فیک قرار بود با مرگ ا/ت داستانمون(اسمشو یادم رفته)تموم بشه!و فصل دوم خیلی مغزمو درگیر کرده بود!
و وقتی که اون پیج برید و کل نویسنده ها موندن چیکار کنن و فوری تصمیمو گرفتم بیام توی واتپد بنویسمش و به تهکوک تغییر دادم کاپلی و واقعا الان راضیم ولی بعضی از صحنه هارو نمیشه نوشت!مثل لباس عروس تن کردن کوک یا ایکس شر های دیگه!چون همینطور که کوک رو ظریف معرفی کردم خیلی اذیتم میکنه ولی مجبورم و چرا باید بیام تن کوک لباس عروس کنم؟:/اینطوری ریده میشه به فیک:/
من بعد از چندماه به هارو گفتم و هارو یه اکانت زد توی واتپد و منم وارد اکانت شدم و شروع کردم به نوشتن فیک!ما بین این فیک،چندتا موضوع جدید هم به ذهنم اومد که کم مونده بود اپ متوقف بشه پس سعی همرو توی یه برگه نوشتم و شروع کردم برای همه یه سامری نوشتن و ریلیز کردن خط داستان و کل موضوع!
برای پایان وینگز نمیدونم سد اند باشه یا هپی ولی سعی میکنم به احتمال زیاد هپی باشه:)
من بشدت ادم دهن لقی هستم و ممکنه اکه با یکی از ریدرا خیلی صمیمی بشم کل داستانو براش اسپویل کنم و برای همین خیلی کوتاه جواب کامنتارو میدم:)
از اونجای که نمیتونم خودم‌نگه دارم الان یکی از موضع های فیک بعدیو میگم:)
من بعد از تموم کردن رمان بی ال و محبوب مو دائو زو شی(اونا که خوندنش اعلام کنن و میدونن داستانش چی بوده) با خودم فکر کردم که چرا یه فن فیک از تهکوک بنویسم که شباهت خیلی زیادی به این رمان فاکی و قشنگ داره:)حتی کارکترارو هم انتخاب کرده بودم:)همه چی اوکی بود تا موقعی که به خط داستان رسیدم:/
از اونجای که هر کارکتر داستان خودشو داشت این مشکل ساز بود یا چپتری که چطوری مردن نیه مینگجو به دست منگ یائو/جین گوانگ یائو تعریف شده بود و این خیلی برام مشکل ساز بود!یا مکان هم همینطور!توی چین باشه یا کره؟یا تعداد کارکترا!خیلی زیاد میشدن!
پس اینو از موضوعات فیک بعدی حرف کردم:)
موضوع دوم درباره مافیا بود و کاپل هم تهکوک بود:)و قرار بود اسم فیک جواهر بوسان باشه:)همه از جمله ته به دنبال جواهری که خیلی ارزش منده و این چیزا و.... باید بدست میاوردن و وقتی میفهمن که جواهر درواقع انسان یا هکون کوک خودمونه ته سریع تر میره تا کوک رو پیدا کنه!
وووو!
کوک بخاطر نداشتن خانواده توی کلاب ها کار میکرده!💔😐🖕و بخاطر خوشگل بودنش این چیزا همیشه با توی کره بوده یا ژاپن یا هنگ کنگ(اینو بگم که به کسی نداده و کسی نکردتش) و این ایکس شرا!....
کلا با این موضوع هم مختلف بودم ولی میدونم که فیک خوبی میشد!
موضوع سوم هم فیک غم گینه که خودم خیلی دوسش دارم:)از اونا مه اشک در میاره:)کاپل کوکویه:)و...(دهنمو ببندم بهتره!)بهر حال بگم که ممکنه فیک بعدی این باشه!
موضوع بعدی هم باز کاپل کوکویه:)اینبار توی ژاپن و....

یورا:ببند دهنتو و اسپویل نکن کره خر!:/
خیار بی همتا:اصلا حواسم نبود!:/باباخشید:)

اد:خیلی خب:)جواب سوالات تموم شد:)سوال داشتین میتونین توی کامنتا بپرسین:)
خیار بی همتا:منتظر پارت بعدی باشید:)
هاروکا:تو اول شروع من به نوشتنش:/
خیار بی همتا:انقد زر نزن لدفا:/
هارو:فاک اف بچ:/
خیار بی همتا:سیک!
اد:"....''

꧁𝑊𝑖𝑛𝑔𝑠꧂  Where stories live. Discover now