《■ part : 25 ■》

371 40 16
                                        

بعد از ورودشون به تولد با دوست های قدیمی ای رو به رو شدن...ادم هایی که فقط معمولا برای تولد ها اونجا بودن...و الان هم دقیقا تولد جیمینی بود...

هوسوک تقریبا همه رو بغل کرد...از بکیهون کیوت گرفته تا نامجون ولی جیمین و یونگی رو بغل نکرد...ی جورایی حق داشت...خب..اون دو نفر خیلی چیزارو ازش پنهان کرده بودن...

جیمین رسما داشت از حسودی می‌ترکید...چون هوسوک...فاک بهش...همه رو بغل کرد و به همه دست داد ولی فقط به جیمین ی تعظیمِ کوتاه کرد...

جیمینیه کیوت در حالی که اخم هاش تو هَم بود نشست روی مبل و به هوسوک نگاه کرد که با جین و نامجون میخندید‌...

یونگی که اخم های جیمین رو دید جلوی مبل زانو زد و نشست رو به روش و گفت: همه چیز امروز درست میشه...حالا هم اخماتو باز کن...امروز تولدته...تولد ی موچیه خوردنی...
جیمین لبخند زد...

جونگ کوک با دست اشاره ای به یونگی کرد و با هم وارد اتاقی شدن و جونگ کوک اون لنگه ی دیگه ی انگشتر رو به یونگی داد و گفت: امیدوارم بتونید از دلش در بیارید...هوسوک خیلی بعد از رفتنت داغون شد...دیگه اینکارو باهاش نکن...نه تو و نه جیمین...و اینکه...توی ماشین بهم گفت که عاشق هردوتونه...خیالت از این بابت راحت باشه...

یونگی لبخندی از ته دل زد و جونگ کوک رو بغل کرد و گفت: بابت همه ی زحماتت ازت ممنونم...امشب هوسوکو برای خودمون میکنم..دوباره...

جونگ کوک چشمکی زد و از اتاق خارج شد...پشت سرش یونگی هم از اتاق بیرون اومد

یونگی بلند داد زد: همگی...حواسا اینجا...به مناسبت تولد عشق زندگیم...جیمینم...اول از همه شمع هارو فوت میکنه...کیک رو میبریم...و بعد میرقصیممم...

هوسوک ی لحظه غمگین شد...عشق زندگیم...عشق زندگیم...این جمله رو هزاران بار از یونگی شنیده بود...ولی تنها مخاطب خودش بود...اما الان...

هوسوک فهمید که یونگی داره نگاهش میکنه...پس لبخند زورکی ای روی لب هاش نشوند و بلند شد و دور میزی که کیک و کادو ها بود رفت

جیمین پشت میز وایساده بود و سعی داشت به هوسوکی که غمگین میخنده نگاه نکنه.‌‌...ولی غیرممکن بود‌....

تهیونگ: همگی باهم از بیست و چهار تا یک میشمریم و بعد جیمین شمع هارو فوت میکنه...

یونگی فندک رو روی شمعی که عدد بیست و چهار رو نشون میداد گرفت و روشنشون کرد....

تهیونگ: بیست و چهار...

بیست و سه...

بیست و دو...

بیست و یک...

بیست...

نوزده...

هیجده...

هفده...

شونزده...

پونزده...

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Sep 11, 2021 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

《count me out》Donde viven las historias. Descúbrelo ahora