پستونک بکهیونی🍧🍼

1.9K 700 127
                                    


بکهیون وقتی اون حرف رو زد، کاملا راضی به نظر می‌رسید...یعنی فکر میکرد دونستن یکی از راز های چانیول می‌تونه خیلی جذاب باشه.

البته الان که توی فاصله چند متری اون راز ایستاده بود،حس میکرد با دونستنش، انگار بیشتر از قبل چانیول رو دوست داره!

وقتی امروز صبح از خواب بیدار شده بود ، پیام چانیول روی اسکرین گوشیش داشت برق میزد و به محض باز کردنش با یه آدرس و یه تایم مواجه شده بود و حالا هم اینجا، توی این نقطه ایستاده و داشت به پسر بزرگتر که ایستاده بود و کلی بچه دورش رو گرفته بودن نگاه میکرد.

با قدم های آرومی داخل محوطه پرورشگاه شد، چانیول با یه ماشین باربری که پر از اسباب بازی بود ایستاده بود و چون خوشتیپ به نظر می‌رسید بچه ها ترجیح میدادن عموی جذابشون هدیشون رو انتخاب کنه.

چانیول هم قبل از برداشتن هر اسباب بازی یه نگاهی به بچه ها میکرد و بعد از انتخاب، به دستای منتظر یکیشون میداد.

دختری که موهای مشکی کوتاهی داشت و به طرز غیرعادی ریزه میزه بود با لبخند خجالت زده ای موهاش رو پشت گوشش فرستاد.

_اوپا...منو یادته؟

چانیول تکخنده ای کرد و با برداشتن ماشین کنترلی قرمز رنگی سمت دختر خم شد و موهاش رو بهم ریخت.

_البته که یادمه ناری کوچولو...اینم ماشینی که خواسته بودی!

دختر جیغ ذوق زده ای کشید و بعد از بغل کردن گردن چانیول و تشکر پر آب و تابی، ماشینش رو گرفت و بپر بپر کنان رفت تا یه گوشه با اسباب بازی جدیدش بازی کنه!

_برای منم چیزی کنار گذاشتی؟

سر‌ چانیول به سمت صدا برگشت و با دیدن بکهیونی که با لبخند نامعلومی داشت نگاهش میکرد نیشش باز شد.

از بین وسیله ها یه پستونک آبی رو بیرون کشید و رو به بکهیون تکونش داد، همین حرکت کافی بود تا بزنه زیر خنده و با چشمای گرد شده ای سمتش بره.

_وات د فاک پارک چانیول...اینو از کجا آوردی؟

چانیول به چهره خندان دوستش نگاه کرد و در حالی که لبخند کمرنگی روی لبش بود شونه ای بالا انداخت.

_فکر کردم هنوزم دوست داشته باشی!

بکهیون پستونک رو ازش گرفت و باهاش ضربه نسبتا آرومی به سر چانیول زد.

_عمتو مسخره کن!

پسر روبه روش دو دستی سرش رو چسبید.

_یااا دردم گرفت.

پوفی کشید و به طرف اسباب بازی ها برگشت...چشماش رو ریز کرد تا ببینه چی در برابر این پستونک می‌تونه جواب خوبی براش باشه، با دیدن جغجغه رنگ رنگی تکخنده ای کرد و با برداشتنش طرف چانیول گرفت و تکونش داد.

𝑐𝑢𝑝𝑐𝑎𝑘𝑒 𝑝𝑟𝑜𝑚𝑖𝑠𝑒🧁Where stories live. Discover now