ورژن مست بکهیون دقیقا آخرین چیزی بود که چانیول تا آخر عمرش میخواست ببینه.
با نفسهای یکی در میونی در اتاق ههاین رو باز کرد و بکهیونی رو که درست مثل یه بچه روی کولش در حال تکون دادن دست و پاهاش بود رو با قدم های نه چندان منظمی به سمت تخت برد و تقریبا روش شوتش کرد.
دستی به موهاش که تبدیل به لونه پرنده شده بود کشید و بدون توجه به گوش هایی که رد دندونهای بکهیون کاملا اثر قرمزی روشون گذاشته بود زیرلب غر زد:
_حقش بود مینداختمش رو کول اون پسره!
انگار که تازه یاد صحنه های رقص بکهیون و خندههای خوشگلش برای سهون افتاده باشه چشماش ریز شدن و درست مثل زن هایی که مچ شوهرشون رو موقع خیانت گرفته باشن با کینه خاصی دست به سینه شد.
_این چ نگاهیه؟
بکهیون با ابروهای بالا رفته پرسید و بعد همونطور که سعی داشت با دست هاش گونه های سرخ شدش رو بپوشونه تکخنده ریزی کرد و دوباره روی تخت ولو شد.
_حتی این تلخی و سرما هم برام تحریک کنندست!
گوش های چانیول تکون واضحی خوردن و سریع کنار بکهیون نشست و خب این میتونست اشتباه اولش باشه!
_چی برات تحریک کنندست؟!
نگاه خمار پسری که با دراز کشیدنش روی تخت پیراهنش گوشه ای جمع شده بود و ترقوه هاش رو به نمایش میذاشت روش نشست و برای چند لحظه متفکر به چهره منتظر دوستش خیره شد.
_میدونم خیلی تخمیه ولی یادم نمیاد!
چانیول پوفی کشید و از جاش بلند شد و به سمت پایین تخت رفت، ثانیه بعد همونطور که مشغول درآوردن کفش های بکهیون از پاهاش بود صداش رو بالا برد.
_مجبور بودی اینهمه مست کنی؟...ها؟
_یاااا...
_کوفت!
_ دعوام نکن یول!
_دعوات میکنم چون حقته...جدی دلم میخواد کتکت بزنم بیون.
و بعد کنار بکهیون ولو شد...خب بعد از آوردن بکهیون به این اتاق، کار الانش(دراز کشیدن بغل هایبردمون-.-) دومین اشتباه امشبش بود.
چشم های حرصیش از سقف جدا شدن و روی چهره براق و زیبای پسری که حالا با اخم بهش نگاه میکرد نشست.
ابروهاش رو بالا فرستاد.
_چیه؟..الان برای من داری ادای طلبکارها رو درمیاری؟!
_گفتی میخوای منو کتک بزنی؟
_اگه دلم میومد واقعا اینکارو میکردم.
دست بکهیون روی قفسه سینش نشست و مشغول بازی با کرواتش شد.
_چرا دلت نمیاد یول؟
![](https://img.wattpad.com/cover/213789761-288-k280202.jpg)
ВЫ ЧИТАЕТЕ
𝑐𝑢𝑝𝑐𝑎𝑘𝑒 𝑝𝑟𝑜𝑚𝑖𝑠𝑒🧁
Фанфикتوی دنیایی که تولد هجده سالگی هر فرد برابر میشد با مشخص شدن موقعیتش در چارت امگاورس و دیدن رویای فردی که میتونست عشق واقعی رو بهش هدیه بده ؛بکهیون بدون اینکه حتی فکرش رو هم بکنه به چیزی تبدیل شد که فقط یک درصد جمعیت جهان رو تشکیل میدادن. بدبختانه...