اشتباهات پارک‌چانیول🍻🐾

2.9K 937 513
                                    

ورژن مست بکهیون دقیقا آخرین چیزی بود که چانیول‌ تا آخر عمرش میخواست ببینه.

با نفس‌های یکی در میونی در اتاق هه‌این رو باز کرد و بکهیونی رو که درست مثل یه بچه روی کولش در حال تکون دادن دست و پاهاش بود رو با قدم های نه چندان منظمی به سمت تخت برد و تقریبا روش شوتش کرد.

دستی به موهاش که تبدیل به لونه پرنده شده بود کشید و بدون توجه به گوش هایی که رد دندون‌های بکهیون کاملا اثر قرمزی روشون گذاشته بود زیرلب غر زد:

_حقش بود مینداختمش رو کول اون پسره!

انگار که تازه یاد صحنه های رقص بکهیون و خنده‌های خوشگلش برای سهون افتاده باشه چشماش ریز شدن و درست مثل زن هایی که مچ شوهرشون رو موقع خیانت گرفته باشن با کینه خاصی دست به سینه شد.

_این چ نگاهیه؟

بکهیون با ابروهای بالا رفته پرسید و بعد همون‌طور که سعی داشت با دست هاش گونه های سرخ شدش رو بپوشونه تکخنده ریزی کرد و دوباره روی تخت ولو شد.

_حتی این تلخی و سرما هم برام تحریک کنندست!

گوش های چانیول‌ تکون واضحی خوردن و سریع کنار بکهیون نشست و خب این میتونست اشتباه اولش باشه!

_چی برات تحریک کنندست؟!

نگاه خمار پسری که با دراز کشیدنش روی تخت پیراهنش گوشه ای جمع شده بود و ترقوه هاش رو به نمایش میذاشت روش نشست و برای چند لحظه متفکر به چهره منتظر دوستش خیره شد.

_میدونم خیلی تخمیه ولی یادم نمیاد!

چانیول‌ پوفی کشید و از جاش بلند شد و به سمت پایین تخت رفت، ثانیه بعد همون‌طور که مشغول درآوردن کفش های بکهیون از پاهاش بود صداش رو بالا برد.

_مجبور بودی اینهمه مست کنی؟...ها؟

_یاااا...

_کوفت!

_ دعوام نکن یول!

_دعوات میکنم چون حقته...جدی دلم میخواد کتکت بزنم بیون.

و بعد کنار بکهیون ولو شد...خب بعد از آوردن بکهیون به این اتاق، کار الانش(دراز کشیدن بغل هایبردمون-.-) دومین اشتباه امشبش بود.

چشم های حرصیش از سقف جدا شدن و روی چهره براق و زیبای پسری که حالا با اخم بهش نگاه میکرد نشست.

ابروهاش رو بالا فرستاد.

_چیه؟..الان برای من داری ادای طلبکارها رو درمیاری؟!

_گفتی میخوای منو کتک بزنی؟

_اگه دلم میومد واقعا اینکارو میکردم.

دست بکهیون روی قفسه سینش نشست و مشغول بازی با کرواتش شد.

_چرا دلت نمیاد یول؟

𝑐𝑢𝑝𝑐𝑎𝑘𝑒 𝑝𝑟𝑜𝑚𝑖𝑠𝑒🧁Место, где живут истории. Откройте их для себя