چای سبز!!

58 11 2
                                    

Writer pov

+زخماش عفونت کردن

برگشت و به اون دو نفر که با نگرانی بهش نگاه میکردن گفت

-کجا بوده..اینا زخمای معمولی نیستن..حتی اگ گرفتار یه حیوون وحشی هم شده باشه نمیتونسته همچین زخمایی رو رو تنش به وجود بیاره..نگاه کنید..این هلالای ماه چین؟؟

سهون دستی به صورتش کشید

 و بدون هیچ حرفی اتاقو ترک کرد

جوابی نداشت ...طبق گفته های لوهان اونا الان باید وسط یه تور مسافرتی باشن و الان...

یعنی چان الان کجاست..چرا کیونگ این شکلی شده

استرس و اضطرابی که داشت باعث شده بود چندین بار راهرو رو متر کنه

لوهان به سمتش رفت دستشو رو بازوی ورزیده ی هون گذاشت و گفت

عشقم اروم باش..لی میگف بهش ارام بخش زده تا چن ساعت دیگ بهوش میاد..زخماشم پانسمان کرده

سرشو انداخت پایین

+نگرانیتو میفهمم..منم خیلی نگرانم..باید صبر کنیم تا کیونگ به هوش بیاد

سهون فقط تو سکوت دستشو دور کمر همسرش انداخت که به اعوشش پناه اورده بود

تو این چند ساعتی که گدشت

سهون و لوهان بارها و بار ها به گوشی چان زنگ زدن ولی جوابی نگرفتن

به بیمارستان زنگ زدن..بیمارستانم گف برای یه ماه مرخصی گرفته بوده

اره مرخصی گرفته بود تا این یه ماهو با ارامش کنار کیونگش زندگی کنه..ولی نشد:)

صدای سرفه ی خشداری توجه هردوشونو به اون سمت جلب کرد

-کیونگسو

لوهان داد زد و سمتش رفت

سو ماسک اکسیژنو از رو صورتش برداشت با اینک نفس کم میورد ولی حرف زد

+سهون..چانو نجات بده

همین دو کلمه رو گفت که به سرفه افتاد

سرفه های اغشته به خون

لوهان دور دهنشو پاک کرد و خوابوندش

-کیونگ الان نمیتونی حرف بزنی..یکم استراحت کن

سهون لوهانو پس زد و ماسکو برداشت و گف

+کیونگ بگو چان کجاست

-کا...کای

سهون خشکش زد

کای؟!کای کی بود؟

اسمش براش اشنا بود ولی یادش نمیومد

کیونگ به خاطر دوز بالای ارام بخشایی که بهش تزریق شده بود به خواب عمیقی فرو رفت

و تو عالم رویاش چانو میدید:)

writer pov

چند روزی میشد که سو اسیر تخت و دارو شده بود

Can I heist your embrace?!Donde viven las historias. Descúbrelo ahora