هلووووووووو
اول از همه ممنونم که اینجایید و شانسی برای خوندن نایتمر قائلید❤✌🏻ایده ی این داستان بر اساس یک خواب در ذهنم شکل گرفت، حالت نوشتاری ادبی و خاصش چالش بزرگی برام بود.
البته که من توی انتخاب حالت نوشتاریش نقشی نداشتم و نایتمر خودش بود که انتخاب کرد، مقاومت منم جواب نداد😔
دومین بوک مستقل من و اولین داستان طولانیم توی واتپد ( به جز فیک هری پاتریم) کتابیه که بهتون تقدیم کردم و در حال خوندنش هستید
مسیر نوشتن این کتاب برای من پر از فراز و نشیب بود و هست، روزی که شروعش کردم داشتم مهم ترین تصمیم زندگیم رو میگرفتم و تغییر میکردم، همون روزا بود که علاقم به نایتمر بیشتر شد
توی درسم پیشرفت کردم
مجبور شدم برای آیندم نوشتن رو کنار بزارم و بعد بخاطر به هم خوردن همه چی ... همه ی برنامه ها و هدف هام بهش پناه بیارم و بشه مرحم درد و ترسِ سقوطم.
تا روزی که سقوطم تموم شد و به زمین خوردم بازهم مرحمم موند تا بیشترین تاثیر رو در سرپا موندنم داشته باشه
نایتمر بچه ی ناز نازیمه و تا ابد به خاطر اینکه تصمیم گرفتم یه داستان طولانی باشه از دوستم و خودم ممنونم
امیدوارم نایتمر رو دوست داشته باشید
حمایتش کنید و
به دوستهاتون معرفیش کنیدو حتما نظرتونو بهم بگید
حضورتون برام با ارزش ترین چیزه💫💞
بیشتر از این صحبت نمیکنم
❤بریم تا با زندگی زیام دنیای نایتمر آشنا بشیم💛
❣ لاو یو آل ❣
1401/4/23 , 4:54'
_مائده
YOU ARE READING
NIGHTMARE
Fanfiction[Completed] ☜︎︎︎--تمام زندگی اش هول محور اشتباهاتش میچرخد و شروع به کشیدنش داخل سیاه چاله ی کابوس میکند او با هر اشتباه زندگی اش را بیشتر به کابوس مبدل میکند، کابوسی سرد و سیاه تنها راه نجاتش معشوق شیرینش است که هر لحظه از هم دور و دورتر میشوند ا...