پارت26

4.2K 736 115
                                    

بدون اینکه کوچیکترین توجهی به جفتاش کنه مشغول لیس زدن بستنیش شد،اخم روی پیشونیش ولپای باد کرده از خشمش فقط باعث میشد قند تو دل پادشاها آب شه .جیمین واقعا خواستنی وکیوت بود
خواست لیس دیگه ای به بستنیش بزنه که پشیمون شد ،چون از نگاه خیره اون 6نفر واقعا کلافه وعصبانی شده بود
طلبکارانه سرشو بلند کردو نگاشون کرد
+چیه آدم ندیدین؟
یونگی تکیشو از میز گرفت و لبخندی زد
#ببخشید ما عادت نداریم یکی برامون کیوت بازی در بیاره
چینی به بینیش داد
+پاشم یکی بکوبم رو دیکت بفهمی کیوت چیه؟
یونگی آب دهنشو قورت دادو تک سرفه ای کرد ،نه فعلا قصد نداشت بچه هاشو فدا کنه
+آفرین پس ساکت شو
و مشغول خوردن ادامه بستنیش شد
نامجون کرواتشو شل کرد ودست از دید زدن جیمین برداشت . کشور کارای زیادی داشت که باید بهشون رسیدگی میکرد بعدا میتونست از دل بیبی بویش در بیاره
$جونگ کوک یه لیست از داد خواستا میخوام ،جیهوپ برای دو ساعت دیگه به وقت مصاحبه بزار ،جین به کارای پول شویی هان جه هیونگ رسیدگی کن
÷همون کله گنده ؟
$درسته ،یونگی وتهیونگم امروز همراهم بیان

هر لحظه منتظر شنیدن حرفی از جانب نامجون بود، چرا نمیگفت اون چیکار کنه؟یعنی میخواستن تمام وقت کار کنن وبهش بی توجهی کنن؟
+نامجون
$بله؟
+من چیکار کنم
بالحن کیوتی زمزمه کردو لباشو جلو داد
$خب اگه دوست داشته باشی ما اینجا یه آپارتمان داریم تو میتونی اونجا استراحت کنی هر چی خواستی خدمتکار برات میاره...
نزاشت نامجون حرفشو تموم کنه و اخم غلیظی روی ابروهاش شکل گرفت ،عجیبه که همین تغییر مود ناگهانیش برای نامجون جالب بود
+یعنی من تمام وقت تو اون چیز کوفتی که گفتی تنها میمونم؟
÷عزیزم اینجا باشی خودت خسته میشی
جیمین کلافه از جاش بلند شدو سمت در قدم برداشت
×کجا بیبی
+قبرستوننننن میای؟
×آخه کجا میخوای بری اصلا فکرشم نکن
+فکرشو کردم و میرم
€با اجازه کی؟
جیمین زبونشو بیرون آورد و بعد شکلک درآوردن ،نگاهی به کلید در انداخت که بالا تر از سرش بود لعنتی چرا باید انقدر بالا باشه؟
_بیبی قدش نمیرسه؟
€اون واقعا یه فرشته کوچولوئه
جیمین دستاشو مشت کرد، اونا حق نداشتن کوچولو بودنش و مسخره کنن و قرارم نبود بیخیال بیرون رفتنش بشه پس خم شد و با به نمایش گذاشتن بوتیش همشونو شوکه کرد
با انگشتای تاینیش بند یکی از کتونیاشو باز کرد ،کفش واز پاش بیرون آوردو خیلی آروم صاف شد عجیبه که حتی اینکارشم باعث نفس تنگی جفتاش میشد،خدای من اون میخواست دیوونشون کنه؟
نگاهی به کلید انداخت زبونشو بین لباش گیر انداخت و بایه نشونه گیری دقیق توجاش پرید وهمراه پرشی که زد کفش وروی کلید کوبید
+چرا نشد..اصلا دوباره
و دوباره همون کارو تکرار کرد با این تفاوت که اینبار موفق شده بود
ذوق زده خندید و غرور آمیز سمت جفتاش برگشت تا چهره ی شکست خوردشون و ببینه ولی چیزی که دید دور از تصوراتش بود
همشون روی صندلی ،پشت میز نشسته بودن وبدون اینکه چیزی بگن بهم دیگه نگاه میکردو طوری نشسته بودن که پایین تنشون مشخص نشه
+آم...من دارم میرم
_هوم
#داریم میبینیم
نامجون سرشو از بین دستاش بیرون آوردو لبخند دستپاچه ای تحویلش داد
$برو بیب نگران نباش محافظا حواسشون بهت هست
+مطعنین مشکلی ندارین ؟
€معلومه که ...آهه
با ناله یهویی جیهوپ همه با اخم غلیظی بهش نگاه کردن ، جیهوپ خجالت زده دستاشو قاب صورتش کردو سعی کرد حواسشو از جیمین وبرادراش منحرف کنه
زمان راتش زودتر از اونیکه فکرشو میکرد شروع شده بودو کم کم داشت آثار خودشو نشون میداد
همیشه نسبت به برادرای آلفاش درد بیشتری و تواین زمان متحمل میشد واین دوران و با داروهای گیاهی ،کاهنده و قدرت نامجون و یونگی میگذروند ولی اینبار فرق داشت،همه ی این پیشگیریا برای زمانی بود که اونها از داشتن جفت محروم بودن واین سری فرق داشت
چون اونا جفتشونو داشتن و رام کردن گرگ سرکش و خشنشون به عهده امگای درون لونا بود
تا به خودشون اومدن متوجه جای خالی جیمین شدن. نفس راحتی کشیدن وبرای حل مشکلشون به نامجون نگاه کردن
با بیچارگی به 5جفت چشمی که منتظر بهش نگاه میکردن چشم دوخت
$چرا هر وقت شق میکنین یادم میفتیم
÷از بس جذابی
جین با لحن خاصی گفت وچشمکی بهش زد که چشم غره ی نامجون نصیبش شد
×حالا چیکار کنیم؟با این خرطوم فیل که نمیتونیم بریم بیرون (اوکی بیگ سایز🤭)جیمینم رفته اگه سوتی بده چی ؟اون اصلا حرف گوش نمیده
جونگ کوک دست به سینه درحالیکه اخم کیوتی روی پیشونیش شکل گرفته بود به گوشه میز خیره شد وبا حرص زمزمه کرد
_تک تک دوربینارو چک میکنم به ازای هر چندتا آدمی که دیده 10بار اسپنکش میکنم تا دیگه سرپیچی نکنی
÷تک تک بخور تو گلوت گیر نکنه دست بهش بزنی تا صبح کونت میزارم
جونگ کوک دستشو روی میز کوبیدو اینبار نگاهشو به چشمای پوکر جین داد که با ابروهای بالا رفته سرتاپاشو نگاه میکرد
_چیزی گفتی هیونگ؟-_-
جین تکخندی زد وازجاش بلند شد و یکی از دستاشو روی دیک ورم کردش گذاشت
÷خفه میشی یا سهمیه شیر موزتو طبیعی تامین کنم ؟
قیافه جدیش به سرعت تغییر حالت داد ،لبخند خجالت زده ای تحویلش دادو دستشو به معنای تسلیم بالا آورد
_هیونگ تخریب چرا شکر خوردم
÷ یادت باشه قبلش خوب بجوییش
#میشه بس کنین
€دلم در میکنه فاک
نامجون سرشو از روی میز بلند کرد نباید دست روی دست میزاشت ،باید با یه مدیریت درست همه چیو روبه راه میکرد
از جاش بلند شد، سمت جیهوپ که سرشو روی بازوش گذاشته بود رفت وبا گرفتن دستش بلندش کردو بی توجه به بقیه سمت دستشویی رفت تا اول اوضاع جیهوپ و روبه راه کنه
در دستشویی و باز کرد و با هل دادن جیهوپ اونو داخل فرستاد ،خواست خودشم وارد شه که صدای اعتراض آمیز جین مانعش شد
÷هی ماهم درد داریما برا ماهم بزار
نامجون نیشخندی زد
$نگران نباش همیشه برات جا دارم
÷ایش گمشو
قهقه ای زد، نگاه آخری به همشون انداخت و وارد دستشویی شد
درسته اونا باهم برادر بودن اونم از نوع ناتنیش اما این دلیل نمیتونست مانع حسی کنه نسبت به همدیگه داشتن و بگیره

جلوی آکواریوم خشکم زده بود،چشمام مثل ستاره میدرخشید. برای ماهیای زیبای روبروم پتانسیل ذوق مرگ شدن و داشتم آخه خیلی خوشگل بودن ،از انواع اقسام ،هر طرح و رنگ ...ماتو قصرم آکواریوم داریم ولی چون اون اتاق شیشه توی زیر زمینه حوصله ندارم همش پله ها رو بالا وپایین کنم
همینطور که به ماهیا نگاه میکردم ،دستی روی شونم نشست وباعث شد ترسیده به عقب برگردم
"اوه ترسوندمتون؟
به یه پسر مو خرمایی قدبلند، که با چشمای کشیده ی طوسی رنگ نگاهم میکرد خیره شدم و سوالی نگاش کردم
"آم ...شما باید کیم جیمین باشین درسته؟
+مجبورم جواب بدم؟
چند ثانیه بدون اینکه پلک بزنه نگاهم کرد ،انگار شوکه شده هه فک کرده با این قد و هیکلم زبون ندارم؟
تکخندی زدو دستی به پشت گردنش کشید
"اوه باید دچار سو تفاهم شده باشین من قصد بدی ندارم
+باشه پس من میرم
با بی توجهی داشتم از کنارش رد میشدم که دستم وگرفت آه چقدر رو مخه مرتیکه من دارم با رفتنم بهت لطف میکنم وگرنه جفتام خشتکت و میکشم رو سرت
+میشه دستم و ول کنی؟
با پررویی دست دیگشم رو دستم گذاشت اون میخواد بمیره؟
"فقط میخوام باهاتون بیشتر آشنا بشم همین ...
€چرا باید بخوای باهاش آشنا بشی ؟
صدای بم جیهوپ درست پشت گوشم لرزه به تنم انداخت ...
عالی شد حالا این احمق علاوه بر خودش منم به فاک فنا داد





پارت 26
بچه ها این یه جور فیک مینی شاتیه پس طبیعیه کوتاه باشه 😶
امیدوارم از این پارت لذت ببرین 💜
💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘

Our runaway love💘Where stories live. Discover now