CHAPTER 2

1K 190 364
                                    

سوم شخص

چند ضربه به در اتاق زد و بدون منتظر موندنِ تایید پسر کوچیکتر برای دادن اجازه ورود، داخل شد....

یونگ:روز اولت تو عمارت ما، خب نظرت چیه؟؟

کوک:میتونم بگم از عمارت سو بهتره....

یونگی به لحن پر از شیطنتش خندید و کنارش روی تخت نشست

یونگ:میخوام یه پیشنهاد بهت بدم....
اونم اینه که، میخوام توی عملیات ها شرکت کنی....
فکر کنم اینکه فقط توی اتاقت بمونی و هر از گاهی کسی رو شکنجه کنی زیاد جالب نباشه....
پس به عنوان یه درخواست در نظرش بگیر، اگه دوست داری میتونی قبولش کنی....

پسر کوچیکتر ساکت موند و یونگی فهمید که داره به پیشنهادش فکر میکنه، درواقع میتونست بهش دستور بده تا خواستش رو انجام بده اما همچین چیزی رو نمیخواست، دوست داشت بهش حق انتخاب بده....
و البته که برای اینکارش دلیل داشت، اگه قرار بود در آینده این پسر بشه دوست پسر دونسنگش؛ به هیچ وجه نمیخواست از خودش تصویر بدی توی ذهنش بسازه پس بهتر بود از همین حالا باهاش مدارا کنه....

کوک:قبول میکنم

با شنیدن صداش به خودش اومد و لبخندی بهش زد....

یونگ:بسیار خب، پس برای تمرین هات آماده شو....
چیزایی که باید یاد بگیری، دفاع شخصی و کار با اسلحه هست و البته که سرعتت هم مهمه‌....
پس با ساده ترینش یعنی دویدن شروع می کنیم....
اگه یه آدم حرفه ای در زمینه کار با اسلحه یا حتی دفاع باشی ولی سرعت عمل نداشته باشی، با فاکتور گرفتن گزینه شانس، میشه گفت عملا قراره یه مبارزه رو شکست بخوری، پس باید بدونی که سرعت عمل به اندازه کاری که قراره توش بهترین باشی؛ اهمیت داره....

جونگ کوک سرش رو متفکرانه تکون داد و یونگی از جاش بلند شد

یونگ:دنبالم بیا، اول باید با ما آشنا بشی....

با همدیگه به طرف سالن، جایی که همه حضور داشتن رفتن و یونگی دستش رو به طرف پدرش گرفت

یونگ:ایشون پدر من و خانم کنارشون مادرم هستن، بعدی خاله من و همسرشون، درواقع این باند رو اونا تاسیس کردن، به خواست و توافق خودشون؛ ریاست باند به عهده J و منه....

با ندیدن هوسوک توی جمع، چشماش رو چرخوند و بعد از چند ثانیه ادامه داد

یونگ:بعدا باهاش آشنا میشی....

اینبار به طرف جین اشاره کرد و توضیح داد

یونگ:SJ اسنایپر ماست، خیلی از ماموریت ها رو به لطف اون تونستیم با موفقیت بگذرونیم....
کنارش RM دکتره و البته پارتنر SJ هم هست....
بعدی JM جاسوس ماست، خیلی وقتا برای اینکه از یه باند اطلاعات به دست بیاریم اونو می فرستیم....
آخرین نفر هم V که رئیس بادیگارداست و رزمی کاره،
بخشی از تمریناتت رو باید کنار اون بگذرونی....

MAFIA FAMILYWhere stories live. Discover now