06🦊: French fries

799 222 195
                                    

مردمک های آتشینش بین سر های پایین افتاده خدمه عمارتش می‌چرخید.
_ کار کدوم تونه؟
ساعد 13 رو بالا گرفت و باعث شد چهره پسرک مچاله بشه.

یونگی با حرص پوزخندی به سکوت و اتحاد اونها زد:
_ همه تونو اخراج میکنم! همین الان بگید کار کی بود؟!
_ من
_ من قربان
_ کار من بود
فرمانده با اخمی از جنس تعجب به اونها نگاه کرد. منظور لعنتی شون چی بود؟!

_ تو این سه هفته کمر بستین به شکنجه کردن این بچه؟!
13 اخمی بخاطر لفظ "بچه" کرد. اون بچه نبود!

_ قربان! اون حقش بود!
کیم با خشم گفت و بقیه همراهیش کردن. یونگی یک تای ابروش رو بالا داد:
_ و کی اینو تعیین میکنه؟!
_ زخمِ روی صورت تون قربان! این بچه داشت شما رو میکشت! انتظار دارین روی خوش بهش نشون بدیم؟!
_ کیم!
_ قربان!
خونه توی سکوت فرو رفت.

اون افراد مثل یک دسته سگ، وحشی و به صاحب شون وفادار بودن. اگه خطری صاحب شون رو تهدید میکرد، رحمی توی شیوه کاری شون نبود.
یونگی اینو خوب میدونست.....

_ قانون جدید
ناخودآگاه ستون فقرات همه شون صاف شد. مثل یک ارتش منظم.
_ این بچه برام مهمه. هیچ آسیبی نباید بهش برسه. مفهومه؟!
با نگرفتن جوابی از افرادش، اخمش غلیظ تر شد.
_ نشنیدم!
_ بله قربان
_ بلند تر!
_ بله قربان!

13 با ترس خودش رو پشت یونگی مخفی کرد. فرمانده با رضایت سری تکون داد:
_ نمیخوام آسیبی بهش وارد بشه. پس باهاش خوب رفتار کنین. وگرنه از خطا تون نمیگذرم.
_ چشم قربان.
_ خیلی خب...میتونید برید.

13 با شگفتی به حرف ها گوش و حرکات یونگی نگاه میکرد.
یکی داشت ازش طرفداری میکرد....
داشت ازش محافظت میکرد...
دل پسرک گرم شد. لحظه ای کنارِ فرمانده احساس راحتی و امنیت کرد.

__________

یونگی نیم نگاهی به بشقاب دست نخوردهِ 13 انداخت و پرسید:
_ چرا نمیخوری؟ سیب زمینی سرخ کرده دوست نداری؟؟
پسرک مردمک هاش رو از اون سیب زمینی های برشته گرفت و به فرمانده داد.

_ ولی بچه ها عاشق سیب زمینی سرخ کرده اند...
مرد قبل از اینکه قلپی از لیوانِ آبش بنوشه، گفت.
یونگی کلی درباره طبع و مزاج نوجوان ها تحقیق کرده بود تا بتونه یک لیست غذایی تازه تحویل آشپزِ عمارت بده. و حالا اون روباه سرتق لب به هیچ کدوم نمیزد.

فرمانده احساس ناامیدی میکرد‌...

اما اون لحظه 13 داشت فکر میکرد چطور میز رو روی سر یونگی برگردونه تا تنفرش رو نسبت به بچه خطاب شدن نشون بده.
اصلا زورش می‌رسید این میز طویل رو تکون بده؟!
مسلما نه!
پس تنها چشم غره ای میرفت و با چنگالِ بین انگشت هاش بازی میکرد.

_ کچاپ میخوای؟ روی سیب زمینی خیلی خوش مزه میشه. هرچند که کالریِ زیادی داره
بدون اینکه منتظرِ تایید 13 بمونه، از کیم درخواست سس کچاپ کرد.

Fox [Yoonmin]Where stories live. Discover now