18🦊: Kiss

771 221 123
                                    

مردمک های کنجکاو و مرمری اش روی صفحه تلوزیون قفل شده بود. تک تک حالات چهره و بدن بازیگر هارو توی ذهنش تحلیل و ضبط میکرد.

جوری که شخصیت اصلیِ دختر و پسر، بهم اعتراف میکردن. چیدمان و لحن صحبت شون اونقدر تاثیر گذار بود که جیمین با قلبی که میلرزید، توی مبل فرو بره....

"کاش میتونستم اینقدر قشنگ از کلمات استفاده کنم. اون موقع میتونستم بهشون بگم چقدر ازشون ممنونم...."

پسر با چشمانی که آهسته بسته میشد، توی صورت دختر خم شد. جیمین با چشم هایی که کم کم گرد میشد نفسش رو تا زمانی که لب های اون دو نفر رو هم قرار بگیره، حبس کرد.

"لب هاش رو بوسید.....یعنی چه حسی میتونه داشته باشه؟"

_ جیمین...؟
پسرک به ضرب به طرف صدا برگشت و با دیدن چهره رئیس پلیس، گل از گلش شکفت.
با هیجان دستش رو حرکت داد:
_ "کی اومدی؟ تازه اومدی؟؟
یونگی لبخندی به چهره بشاش و حرکات سریعِ دستش زد و سری تکون داد:
_ آره فسقلی. پاشو بریم ناهار بخوریم

جیمین، نگاه گذرایی به لبخند مرد انداخت. ولی مردمک هاش روی لب های خوش رنگ رئیس پلیس میخ شد و در آخر یونگی متوجه ردِ نگاه پسرک شد.

نامحسوس لبخندش رو خورد و بدون اینکه چیزی بگه، نیم نگاهی به صفحه تلوزیون انداخت و به طرف میز غذاخوری رفت.
پسرک پلکی زد و فورا پشت سر یونگی، راهی شد...

امروز با تهیونگ جلسه داشت. پس میتونست سوال هایی که توی ذهنش هست رو از اون روانپزشک بپرسه.

_ خوش اومدی عزیزم!
جیمین با لبخند، دستش رو حرکت داد و سلامی عرض کرد. یونتان با دیدنِ پسرک، واق واقی کرد و به دو خودش رو به جیمین رساند.

پسر با شادی اون سگ پشمالو رو از روی زمین بلند کرد و همون طور که روی مبل می‌نشست، اون رو هم روی پاهای خودش نشاند.

_ حالت چطوره؟ همه چیز خوبه؟
_ "آره! همه چیز خوبه!
_ پس جلسه امروز رو شروع میکنیم
_ "فقط قبلش ازتون سوال داشتم
تهیونگ با کنجکاوی ابرویی بالا داد و از پشت میز بلند شد و رو به روش نشست. این اولین بار بود که اون بچه ازش سوال داشت و این باعث میشد روانپزشک احساس خاصی داشته باشه.

_ خب، اون چیه؟
جیمین کمی مکث کرد تا سوال هاب توی ذهنش رو مرتب کنه. سپس به آرومی حرکات دستش رو شروع کرد:
_ "بوسیدن چه حسی داره؟
تهیونگ در سکوت دفتر، چند بار پلک زد و توضیح داد:
_ بوسیدن، میتونه یک حرکت خاص برای اشخاص باشه. نشونه علاقه و عشقه....

جیمین با شگفتی سر تکون داد و برای پرسیدن سوال بعدیش، دوباره دست هاش رو حرکت داد:
_ "چه کسایی رو باید بوسید؟
روانپزشک با دقت توی چهره و چشم های پسرک کند و کاش کرد. جوری که انگار میخواست ذهن جیمین رو بخونه!

Fox [Yoonmin]Where stories live. Discover now