part"24"

158 10 6
                                    



+من عاشق تهیونگ شدم ...
جیمین نرم خندیدو همونطور گفت:
*شو..شوخی میکنی کوک،این چه حرفاییه الان حالت خوب نیست داری این چیزا رو میـ...
با صدای نسبتا بلندی گفتم:
+شوخی نمیکنم...من عاشق تهیونگ شدم،همین الان متوجه این بدبختی شدم تو این چند روز اخلاقام عجیب شده بودن،همش داشتم به اون فکر میکردم،نگرانش میشدم که الان کجاعه یا داره چی کار میکنه،اون روز که
کنارش خوابیده بودم حس خوبی بهم دست داد,اون موقعی که منو تا حد
مرگ کتک زده بود و اخرش هم بیهوش روی زمین افتاد بیشتر از اینکه نگران خودم باشم نگران اون بودم...هی به خودم میگفتم که اون تو رو به این وضع انداخته همین جا ولش کن برو بالا به فکر خودت باش ولی اخر نتونستم
با اون وضعم میخواستم پله هارو برم بالا و یکی رو خبر کنم که به دادش برسه، حتی اون رو..
ب یکباره بغضم شکست و دوباره شروع کردم به هق هق گریه کردن ...
چطور این مدت متوجه نشده بودم که دوسش دارم؟!چطور این همه مدت متوجه این اخلاقای عجیبم نشده بودم؟!

جیمین اومد جلو و آروم بغلم کرد...
*کوک گریه نکن...آروم باش -
مگه من میتونستم آروم باشم؟!گریه هام شدت گرفتن ، جیمین منو از بغلش جدا کردو برد سمت مبلی که کمی اونورتر بود ...
منو نشوند روی مبل و خودش هم اومد کنارم نسشت ...
*تو کی فهمیدی که عاشقش شدی؟!
اشکام رو از صورتم پاک کردم شروع کردم به حرف زدن:
+خب...من حوصلم سر رفته بود گفتم برم بالا و یخورده راه برم،اومدم طبقه بالا که صدایی شنیدم ...
همه ما جریان رو براش توضیح دادم-
+همون موقع بود که فهمیدم ...
سرم انداختم پایین و بغضم رو قورت دادم ، دوباره اومد جلو و بغلم کرد ...
*ناراحت نباش کوک تو که دست خودت نیست که عاشقش شدی پس بیخود خودتو سرزنش نکن ،دیدی تهیونگ هم یروز از تو خوشش اومد ...
پوزخندی به حرفش زدم:
+هیونگ تو واقعا برادرتو نمیشناسی؟!نمیدونی اون چقدر مغروره؟!اون حتی اگه عاشق هم بشه بروی خودش نمیاره،اصلا این چه حرفاییه ...
دوباره به خندم شدت دادم -
+هیونگ از این حرفا نزن،خیلی خنده داره اون عاشق هر کی بشه نمیتونه عاشق من شه،من کسیم که به عنوان یه دزد وارد اینجا شدم و اون باید از من بدش بیاد ،اصلا از این حرفا گذشته من اصلا در حد اون نیستم...من
یه آدم بدبختم که پدرو مادرش مرده و مجبور شده برای نجات خودش کاری که ازش متنفره روانجام بده و حالام وضعش اینه من اصـ...

Kamu telah mencapai bab terakhir yang dipublikasikan.

⏰ Terakhir diperbarui: Feb 15 ⏰

Tambahkan cerita ini ke Perpustakaan untuk mendapatkan notifikasi saat ada bab baru!

my proud bossTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang