♻️ •S 2: Chapter 2•♻️

5.2K 1K 508
                                    

وقتی پریشب با چشم های نیمه باز و مغزی که هر چند دقیقه یه بار به طور کامل هنگ میکرد زیر پتوش اون فرم کذایی رو پر کرده بود و تمام مشخصات ماورائیش برای یه دوست پسر ایده ال رو که زیادی هم فانتزی بود توش پیاده کرده بود یه درصد هم احتمال نمیداد دو روز بعد گوشیش دینگ صدا کنه و بهش خبر بده که سایت براش " پارتنر رویاییش" رو پیدا کرده.

بکهیون با گیجی اعداد و ارقامی رو که رو صفحه گوشیش با رنگ قرمز جیغی داشتن براش خودنمایی میکردن با چشم چندین بار مرور کرد.

ظاهرا سایت براش یه پارتنری پیدا کرده بود که طرفای نود و دو درصد به مشخصات بکهیون میخورد و این یه پیروزی تمام عیار براشون بوده چون حتی پیامی که فرستاده شده بود انگار داشت از ذوق جیغ میزد.

بکهیون با نوک ناخونش دماغش رو خاروند و دوباره انگشتش رو روی صفحه گوشیش بالا پایین کرد...

کم کم داشت این فکر به سرش میزد که این سایت کوفتی فقط برای سرکار گذاشتن دانشجوها این مسخره بازی رو راه انداخته چون شخصی که بکهیون با تیک زدن های پشت سر هم ظاهر و شخصیتش رو کنار هم چیده بود انقدر پرفکت و بی نقص بود که بکهیون کاملا مطمئن بود محاله همچین ادمی با اون خصوصیت ها و اخلاقیات وجود داشته باشه...

باید همون موقع که میدید اپشن برای همجنسگراها وجود داره به همه چی شک میکرد...

بعد اصلا چطور ممکن بود یکی هم قد بلند باشه...هم خوش هیکل...هم باهوش...تازه تو تخت هم خوب باشه و مشکلی با اینکه دوست پسرش یه کوچولو تپله هم نداشته باشه؟ طرف یا داشت چاخان میگفت یا مغزش مشکل داشت...

-به چی اینجوری زل زدی؟

صدای لوهان از جا پروندش و بکهیون طوری گوشیش رو زیر باسنش قایم کرد که کم مونده بود شلوارش رو پاره کنه و وارد یه جای خاص بشه...

همین مونده بود که دوست دل شکسته و فلک زده اش چشمش به سایت دوست یابی بیافته تا تمام شکست های عشقیش از پنج ماهگی تا الان رو یه دور به یاد بیاره و برای بکهیون دوره اشون کنه.

-هیچی...داشتم نمره هام رو چک میکردم...بیدار شدی؟

لوهان چشم هاش رو باریک کرد و بعد چند لحظه بهش خیره موند و بکهیون معذب نیشش رو باز کرد تا نشون بده اصلا حرکتش مشکوک نبوده.

-جلوت وایسادم بعد میگی بیدار شدی؟

بکهیون خنده دیگه ای کرد و بعد شونه ای بالا انداخت و بعد نگاهشون برای چند ثانیه رو هم ثابت موند و ثانیه سوم بکهیون میدونست که به فاک رفته.

لوهان یه دفعه به سمتش شیرجه زد و دستش رو زیر باسن بکهیون برد و سعی کرد گوشیش رو بیرون بکشه و بکهیون جوری که انگار زندگیش با بیرون اومدن گوشیش از زیر کونش قراره به اخر برسه مشغول فشار دادن باسنش روی مبل و کلنجار رفتن با لوهان شد.

😈°Karma Is a Bitch°😈 Where stories live. Discover now