♻️ •S 2: Chapter 36•♻️

3.9K 839 91
                                    

-ببینم اینجا که احیانا یه استخر از پیرمردای بازنشسته ی گی نیست؟

جونگین همونطور که تیشرتش رو از تنش خارج میکرد با لحن بی حسی پرسید و به کیونگسو خیره شد.بعد از اتفاق توی سالن دیگه میدونست امکان هر چیزی وجود داره!

-یــاا کیم جونگین! چرا یه جوری رفتار میکنی که انگار اتفاق چند دقیقه پیش تقصیر من بود؟! من پوستم برنزه ست؟ من مادرزادی موهام خوش حالته؟ من بدنسازی کار میکنم؟!

کیونگسو درحالی که چشم هاش رو دوبرابر سایز عادیش کرده بود با بی گناه ترین لحن ممکن گفت و باعث شد که جونگین حتی یه لحظه به خاطر داشتن تمام این صفات مادرزادی احساس گناه بکنه و بعد پوکر تر از قبل بشه.

کیونگسو با نیشخندی که اون روز خیلی کم پیش میومد که لب هاش رو ترک کنه،همونطور که دست هاش رو پشت جونگین قرار داده بود، آروم داخل جکوزی هدایتش کرد و خودش هم پشت سرش واردش شد.

جونگین بدون اینکه صورتش حس خاصی رو منعکس کنه، یه گوشه نشست و زانوهاش رو توی بغلش گرفت.

-گرمه. گرمه. گرمه. گرم ترینه...

کیونگسو درحالی که مدام این رو زمزمه میکرد و پلک هاش رو محکم روی هم‌ فشار داده بود و صورتش حالت زنی رو گرفته بود که داشت زایمان طبیعی ميکرد، آروم آروم کنار جونگین نشست و نگاه جونگین سر خورد روی پوست سفید دوست پسرش که داشت شبیه سفیده ی تخم مرغی میشد که روش سس کچاپ ریخته باشن.

-کیونگی..

جونگین با لحن ملایمی پرسید و سر کیونگسو به سمت دوست پسرش چرخید.

-بله جونگینا؟

-میشه بهم بگی به چه دلیل کوفتی ای اون پیرمرد شکم گنده ی رو به رومون با لبخند رعشه آورش به من خیره شده؟

با لبخندی که به زحمت حفظش کرده بود پرسید.

-نمیدونم جونگینا.. شاید یاد پسرش میندازیش...

کیونگسو درحالی که سعی میکرد جلوی خنده ش رو بگیره جواب داد و بعد پاش رو آروم تو آب تکون داد.

-فقط یه پدوفیل میتونه به کسی که اون رو یاد پسرش انداخته با همچین لبخندی خیره بشه!

-جونگینا چرا حس میکنم داره بهت خوش نمیگذره؟!

کیونگسو با لحن از همه جا بی خبری گفت و سر جونگین چرخیده شد سمتش و فقط بدون هیچ حرفی تو چشم های درشت پسری که داشت رگه های شدیدی از تخم سگی رو امروز توش کشف ميکرد خیره شد.

-نه حرفشم نزن! این بهترین تجاوز عمومی ای بود که تاحالا تجربه کردم! در واقع از بچگی ارزوم بوده اجوماها بمالنم و یه بچه پنج ساله نوک سینه امو نیشگون بگیره...

از لای دندون های با حرص رو به کیونگی که مشخص بود داره از خنده پاره میشه اما سعی داره خودش رو کنترل کنه هیس هیس کرد.

😈°Karma Is a Bitch°😈 Where stories live. Discover now