MAIYH. ৡ1

5.9K 321 40
                                    


"جلسه اول مرحله دوم بازپرسی"

"بازپرس چوی مینهو"

به چشم های بازپرس نگاه کرد.

_میدونید که نفر قبلی رفت چون منو..

+میدونم. بس کن.. یونگی! فقط میخوام کمکت کنم... و نیاز دارم از اون اول برام همه چیزو تعریف کنی.

_از اون اول؟!

+آره مشکلش چیه؟

_خب.. طولانیه.. اگه براتون مهمه.

+من نجاتت میدم. اما قبلش باید داستانو کامل از زبون خودت بشنوم.

مینهو اینو گفت و نگاهی به پرونده زیر دستش انداخت.

«تشخیص:اختلال دوقطبی شخصیتی، پارافیلی ، خشونت. نظریه دکتر جونگ:بیمار دچار روانپریشی شده و قطب های شخصیتش تحت تاثیر اختلالات سادومازوخیسم هست و... »

بعد از خوندن دو سطر اولش، پرونده رو بست. و رو کرد به جوان مقابلش.

+من با تشخیص دکترها کاری ندارم. فقط میخوام حقیقتو بدونم.

یونگی لبخندی زد.

_کارت اعزامم وقتی به دستم رسید، خانوادم بخاطر مکانش کلی نگران شدن.

*فلش بک

"21ماه پیش، کمپ 261مرزی"

فرمانده با اقتدار روبروی سربازای جدیدی که آمده بودن و حالا کنار درختان جنگل صف به صف ایستاده بودن، فریاد زد.

_گردان.. شما همه 18ماه خدمت هستید که منهای 2ماه آموزش، 16ماه باید تمامتونو تقدیم به کره ی جنوبی کنید. قوانین رو مطالعه کنید.

چشماشو زیر اشعه های خورشیدی که از بین شاخه های تودرتوی درخت ها، به صورتش برخورد میکردن، ریز کرد و مشغول خواندن قوانین شد.

چنددقیقه بعد دوباره فرمانده شروع کرد

_مجموعاً 81نفرهستید.41 نفر از شما کره ای و 40نفر دیگه آمریکایی هستید. پشت کارت ورودیتون عددی از 1تا4نوشته شده که شماره خوابگاهتون هست. 4تا خوابگاه20 نفره. همچنین پسر وزیر جنگ هم با دوره شما به خدمت سربازی اومدن. احترامشونو نگه دارید. خوابگاه ایشون به دلیل مسائل امنیتی جدا هستش.

یونگی به گونه های سرخ حاصل از آفتاب سوختگی اش دستی کشید و پشت کارت ورودی رو نگاه کرد و با دیدن عدد3 و اعلام پایان فرمانده، شروع به حرکت کرد.

 𝓶𝔂 𝓪𝓫𝓸𝓻𝓽𝓲𝓸𝓷 𝓲𝓷 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓮𝓪𝓻𝓽 |TaegiWhere stories live. Discover now