Part11

11.2K 1.5K 145
                                    

جونگ کوک به کبودی هایی که رد کمرنگی ازشون مونده بود خیره شد

از اون روز به بعد خیلی کم با تهیونگ حرف زده بود

یطورایی باهاش قهر کرده بود

اون الفای لعنتی انقدر باهاش سکس کرده بود که خونریزی کرده بود!

فهمیده بود که قبلا با هوسوک بوده و همون روزم داشت باهاش لاس میزد!

بعد از سکسشون میخواست بخوابه و توجهی بهش نکرده بود!

دیگه چیکار باید میکرد تا جونگ کوک با یه دیلدوی سیاهِ بزرگِ خاردار بفاکش میداد؟؟؟؟

پشت میز ناهار خودی نشست و به هیونجین نگاه کوتاهی انداخت

+میگم... این هوسوک... چیزی ازش میدونی؟ یا اینکه...

با ورود هوسوک و چند ثانیه بعدش یونگی حرفش رو قطع کرد

__چرا میخوای بدونی؟

+فقط درموردش کنجکاوم... البته فقط نه هوسوک... درمورد بقیم هستم

__اوه

بعد از مکالمش با هیونجین به هوسوک که با تعجب نگاش میکرد نگاهی انداخت و دوباره پرسید

+خب... نمیتونید درمورد خودتون بهم بگید؟

هوسوک کمی از غذاش خورد:

×خب چیز جالبی نیست همه‌ی ما...

هیونجین حرف هایبرید رو قطع کرد:

__شاید بنظرت کلیشه‌ای بیاد اما همونطور که میدونی بین خلافکارا شرط بندی کردن یه چیز عادیه... پدر هوسوک هم یکی از خلافکارای کوچیکی بود که از طمعش با پدر تهیونگ بازی کرد و توی اون قمار باخت... اما متاسفانه تنها چیزی که داشت پسراش بودن پس بزرگترشون که هوسوک باشه رو داد به پدر تهیونگ... اونم که علاقه ای به پسرا نداشت هوسوکو داد به تهیونگ...

جونگ کوک با تعجب پلک زد و به هوسوک نگاه کرد

عصبی یا ناراحت بنظر نمیرسید...

÷پس هنوزم با تهیونگ رابطه داری؟

×نه من...

هیونجین بین حرف یونگی و هوسوک پرید و با بی حوصلگی شروع کرد:

__تهیونگ فقط یبار از اسباب بازیاش استفاده میکنه... بعدش که خسته شد اونارو بین زیر دستاش تقسیم میکنه... و تهیونگ یبار مزه‌ی هوسوک رو چشید! و شاید براتون جالب باشه که بدونید بعدش اونو به زیر دستاش سپرد

×خفه شو!

هوسوک گفت و با چشمای عصبیش به هیونجین نگاه کرد

یونگی که اخماش توی هم رفته بود با جدیت لب زد:

÷میخوای بگی هوسوک که دست راست تهیونگ حساب میشه انقدر راحت زیر خواب همست؟

__تو خیلی باهوشی اقای مین! درسته زیر خواب همه نیست... زیر خواب یه نفره که اونم بهش قول داده بفاکش بده و در عوض نزاره دست کسی بهش بخوره و ازش محافظت کنه! در هر صورت این هوسوکمون یه پیشی کوچولو بیشتر نیست

My Horny Omega [Vkook]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt