Part26

8.6K 1.5K 591
                                    

تهیونگ دوباره توی جمع دوستای جونگ کوک نشست و به اون امگا که بدتر از چند لحظه قبل مست بود و میشد حدس زد که وقتی تهیونگ مشغول صحبت کردن با هیونجین بود، اون باز هم نوشیده

-فکر میکنم ما دیگه باید بریم خونه...

کریس که انگار تازه به خودش اومده باشه کمی مضطرب گفت:

__من می‌رسونمتون!!

اخم کمرنگی روی صورت تهیونگ نشست و جواب کریس رو داد:

-من با ماشین اومدم!

__اوه... عاا جونگ کوکا... یادت رفت شمارتو بهم بدی! بهرحال بازم میتونیم ازین قرارای دوستانه بزاریم درسته؟

جونگ کوک که تو حال خودش بود چیزی نگفت و بجاش تهیونگ ایستاد و آهسته جوابش رو داد:

-اگه خواستیم دوباره همو ببینیم من باهاتون تماس میگیرم... شب خوبی بود... فعلا

همه به دور شدن جونگ کوک و اون آلفا خیره شدن...

سوجین باتردید سکوت رو شکست:

__من اینطور حس میکنم یا واقعا همینطوره؟!

کریس منتظر به سوجین خیره شد...

__جونگ کوک... انگار اون آلفارو دوست داشت اما اون آلفا... پوووف هیچ احساسی تو نگاهش و رفتاراش دیده نمیشد! واقعا دوست پسرش بود؟؟؟

کریس به حرفای سوجین فکر کرد... انگار حق با اون بود... وقتی هم که رفته بود جونگ کوک رو صدا بزنه تا ببینه حالش چطوره و چرا انقدر یه دستشویی رفتن رو طولش داده، صدای فریاد تیهونگ رو شنیده بود... اما سریعا ازونجا دور شد چون دلش نمیخواست چیزی بشنوه و توی رابطشون فضولی کرده باشه...

با صدای کیونگسو از افکارش بیرون کشیده شد:

__بازم این خاله زنک بازیات شروع شد؟ نمیتونی فقط سرتو تو کون خودت نگه داری؟؟؟

__هی عوضی!!! چطور جرعت میکنی اینطوری با من...

با دیدن اینکه گیونگسو ناگهان سمتش خیز برداشت ساکت شد و با ترس خودشو عقب کشید و پشتش کاملا به نیمکت پارک چسبید

صورت هاشون درست توی فاصله‌ی کمی از هم قرار داشتن و کیونگسو زمزمه وار لب زد:

__بعد از امشب دیگه نمیخوام هیچوقت بیینمت! دیگه سر راهم قرار نگیر! این دفعه اگه به حرفام گوش ندی تهدیدامو عملی میکنم... قسم میخورم!

کیونگسو خواست از سوجین فاصله بگیره که سوجین با دستاش محکم یقه‌ی پالتوی کیونگسو رو فشرد و با بغض لب زد:

__ببخشید که سرت داد زدم... لطفا اینطوری نرو... برای همه چیز متاسفم... ای کاش یطور دیگه باهم آشنا میشدیم!

__من به دخترا هیچ علاقه‌ای ندارم پس گمشو!

کیونگسو از دختر فاصله گرفت و با کشیدن دست کریس، همراه اون از پارک خارج شدن...

My Horny Omega [Vkook]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora