10

2.1K 161 0
                                    

ماشین های آخرین مدل پشت سر هم روی فرش قرمز حرکت می کردن و مقصدشون ورودی تالار بزرگی بود

از هر ماشین حداقل یک زوج و دو بادیگارد خبره پیاده میشدن و به آرومی و با وقار وارد تالار میشدن

فضای تالار کاملا سلطنتی بود و رنگ های سفید و طلایی و کرم به خوبی با هم دیگه آمیخته شده بودن

مهمانان با لبخند وارد تالار میشدن و با اشناهای خودشون با صمیمیت برخورد می کردن

بانوان حاضر در مجلس لباس های شب بلندی پوشیده بودن و جواهراتی از زمرد و یاقوت و الماس رو به کردن ها و گوش هاشون انداخته بودن

مردان مجلس کت و شلوار های خوش دوخت و اکثرا با رنک تیره به تن کرده بودن و جواهراتشون ساعت و بعضی پیرسینگ های ظریفی داخل گوش ها شون بود

همگی مشغول صحبت و رقص و آواز بودن تا اینکه فضا برای همه سنگین شد به خصوص مردان مجلس

نگاه ها ناخودآگاه به سمت در رفت و لبخند روی لب های همه ماسید

اون اومده بودن

مردای مجلس ناخودآگاه براش سر خم کردن ، انگار یاد گرفته بودن بهش احترام بزارن

همه متعجب بودن چرا که جونگکوک امسال همراه خودش پارتنری داشت و این یعنی دیگه کسی حق چپ نگاه کردن به پسره جونگکوک رو نداره

لی هیونگسو از بین بقیه افراد جلو اومد ، برگزاری مراسم امسال روی دوش اون بود

به رسم ادب برای جونگکوک خم شد و تعظیم کرد ، جونگکوک کمی براش خم شد

هیونگسو: خوش اومدی جئون

و نگاهش سمت تهیونگی رفت که معذب بود از نگاه های روی خودش

هیونگسو: تبریک می گم جئون جونگکوک امیدوارم خوشبخت بشید

کوک: ممنونم لی

جونگکوک نگاهی به تهیونگ انداخت و با اخم رو به هیونگسو کرد

کوک: به مهمونات بگو پسرم رو معذب کردن

و همون زمزمه آروم به گوش خیلی ها رسید و در کسری از ثانیه دیگه نگاهی روی تهیونگ نبود و این باعث تهیونگ بتونه نفس بکشه

هیونگسو تعظیم نود درجه ای کرد

هیونگسو: معذرت می خواهم جئون

کوک: از من نباید عذر خواهی کنی

هیونگسو صاف ایستاد و تا خواست برای تهیونگ خم بشه تهیونگ شونه های مرد مسن رو گرفت

ته: اشکالی نداره جناب لی

هیونگسو: در هر صورت من ازتون معذرت می خوام ، می‌دونم معذب شدین

ته: به هیچ وجه

تهیونگ لبخندی زد و هیونگسو با لبخندی اونا رو تنها گذاشت ، همراه جونگکوک روی مبل های سلطنتی که وسط سالن بود جا گرفتن

THE BABY POLICE [Kookv]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin