21

1.8K 116 13
                                    

گردن و شونه لختش مدام عمیق و نرم بوسیده میشد و بازوی نرمش نوازش

با خنده چشم هاش رو باز کرد و رضایت داد از خواب شیرینش بلند بشه

کوک: صبح بخیر دلبر کوچولو

خنده خواب الویی کرد ، آروم به سمت جونگکوک چرخید

جونگکوک بوسه آرومی از لب های سرخش گرفت و بعد شروع به بوسیدن تمام صورتش کرد

ته: صبح بخیر کوکی

جونگکوک خنده بمی کرد و تهیونگ رو توی بغلش آروم چلوند و همزمان بوسه محکمی روی لپ تپلش زد

ته: کوکی بریم حموم ؟

کوک: بریم عزیزم

جونگکوک بلند شد ، تهیونگ رو توی‌ بغلش کشید و آروم به سمت حمام رفت

تهیونگ رو آروم روی سکوی حموم نشوند و آب گرم رو باز کرد تا وان بزرگ و طلایی پر بشه

تا وان پر بشه مشغول بوسیدن و نوازش کردن تهیونگ بود تا یک وقت تهیونگ حس بدی بعد از رابطه ی دیشب شون به دست نده

دلش نمی خواست تهیونگ فکر کنه تمام حرص جوش های قبل ازدواجش برای بدنشه

ته: کوکی تموم شدم اینقدر بوسم کردیییی

سرش رو از گردن تهیونگ بیرون آورد و مظلوم بهش نگاه کرد

کوک: خب خیلی شیرینی

تهیونگ خنده بلندی کرد و لب های صورتی جونگکوک رو عین خودش محکم بوسید

جونگکوک با خنده تهیونگ رو بلند کرد و توی وان نشست ، آروم تهیونگ رو بین پاهاش نشوند

دستش رو به سمت کمر باریک پسرش برد و شروع به ماساژ دادن کمرش کرد

می دونست ارضا شدن دیشبش ممکنه الان تهیونگش رو اذیت کنه

کمر ، زیر شکم و پهلوی تهیونگ رو هر کدوم به مدت ده دقیقه یا آرامش و حوصله ماساژ داد و این تهیونگ بود که از حرکت اون دست های بزرگ روی بدنش احساس امنیت می کرد

در آخر وقت تهیونگ ازهار خوب بودن کرد جونگکوک دست از ماساژ داد برداشت و مشغول شستن و شوی بدن و سر تهیونگ شد و در آخر با شستن بدن خودش از حمام بیرون اومدن

تهیونگ رو روی تخت گذاشت ، از کمد براش یکی از پیراهن های سفید خودش هم ته با باکسر در آورد

لباست رو تن تهیونگ کرد و خودش یه آستین حلقه مشکی با شلوار سمتش پوشید

موهای توله روی تخت رو آروم خشک کرد و بعد از خشک کردنشون بوسه ای رو شون گذاشت

ته: بریم صبحونه بخوریم کوکی گشنمه

کوک: چشم فدات شم بیا بغلم بریم

THE BABY POLICE [Kookv]Where stories live. Discover now