17

1.9K 132 1
                                    

چشم هاش رو باز کرد ، اولین چیزی که دید صورت کیوت و لب های غنچه شده تهیونگ بود

جوری که آروم توی بغلش به خواب رفته و راحت نفس می کشید ، آروم بوسه ای از لب های سرخش گرفت

تهیونگ تکونی خورد و بیشتر داخل بغل بزرگش فرو رفت ، خنده اش گرفت

دستش رو بالا آورد و آروم شروع به نوازش کردن موهای فر و مشکی تهیونگ کرد

کوک: یعنی میشه همیشه اینقدر آروم بغلم بخوابی ؟

میشد اگر سعی می کرد تا حد امکان با تهیونگ ملایم رفتار کنه

تهیونگ بر خلافه شخصیت سفت و سختش توی اداره پلیس به شدت نیاز به یه حامی داشت

نیاز داشت وقتی از کار طاقت فرساش بر می گرده یکی نوازشش کنه و ببوستش و جونگکوک قرار بود خیلی خوب این نیاز رو برآورده کنه

نوازش های جونگکوک کار خودش رو کرد و تهیونگ از خواب نازش بیدار شد

اولین باری بود که بدون ترس و تنفر داخل بغل بزرگ جونگکوک می خوابید

بدنش رو کش و قوس داد و در همون حال گفت

ته: صبح بخیر کوکی

جونگکوک بوسه محکمی از لباش گرفت

کوک: صبح توام بخیر توله

تهیونگ خنده آرومی کرد ، بوسه ای روی گونه جونگکوک گذاشت شاید بهتر بود دوباره شروع کنن

حالا که جونگکوک اونی نبود که تهیونگ فکر می کرد راحت تر می شد این کار رو کرد

ترکیب به پلیس با یه خلافکار ؟ ترکیب جالبی میشد و خب قطعا اشکالی نداشت

ته: من میرم دوش بگیرم

کوک: باشه بیبی مراقب باش لیز نخوری

پیشونی تهیونگ رو بوسید و تهیونگ بلند شد .....

بعد از یه دوش بیست دقیقه ای از حمام بیرون اومد ، جونگکوک داخل اتاق نبود

به سمت کمدی که برای خودش بود رفت ، یه جین زغالی و پیراهن نسکافه ای و کتونی سفیدی از کمد بیرون کشید

آروم لباس هاش رو پوشید ، حوله رو توی کمدش آویزون کرد

پشت میز آرایش نشست و سشوار رو روشن کرد ، با حوصله موهای فرش رو خشک کرد و در آخر بهشون شونه ای زد

بالم لب توت فرنگی رو از روی میز برداشت و روی لب های سرخش کشید

چند تا دستبند ظریف توی دستش انداخت و دستی به موهاش کشید

صورتش رو برانداز کرد و بعد از زدن لبخندی از اتاق خارج شد از پله ها تند پایین رفت و راهش رو به سمت آشپز خونه رفت

امت به غیر از جونگکوک با دوتا مرد دیگه هم رو به رو شد ، یکی شون واقعا هات و جذاب بود و اون یکی کیوت و بانمک

THE BABY POLICE [Kookv]Where stories live. Discover now