13

1.9K 152 0
                                    

توی کارگاه عمارت جونگکوک در حال تیز کردن چاقو ها و روغن کاری کردن تفنگ هاشون بودن

جونگکوک و هوسوک رکابی های مشکی پوشیده بودن که بدن عضله ای و درشت شون رو به نمایش گذاشته بود

و لیسا هم نیم تنه مشکی رنگی به تن داشت ، بدن لیسا هم به لطف نمیره های سخت رزمی و بدنسازی کاملا عضله ای و قطعه قطعه بود

رافائل: هیونگ

کوک: هوم ؟

رافائل: از دادگاهمون اومدن

هر سه دست از کار کشیدن ، درسته دنیای اونا هم قانون ها و دادگاه خاص خودش رو داشت

کوک: بگو بیان تو

رافائل بیرون رفت و چند ثانیه بعد یک زن و دو مرد وارد کارگاه شدن

کوک: چه کمکی ازم بر میاد

زن و دو مرد در ابتدا به جونگکوک تعظیم نود درجه ای کردن نه بخاطر قدرتش بلکه بخاطر مردونگی بود که در عین قدرت داشتن داشت

& قربان شخصی به نام ماسیمو آدامو از شما شکایت کرده

کوک: خب ؟

& بنا بر شکایت اون ما باید سوابق دوربین های عمارت شما رو از پنج ساله پیش تا الان کپی و برای دادگاه ببریم

کوک: بسیار خب راحت باشید هیون

هیون وارد شد و تعظیم کوتاهی کرد

کوک: خانم رو راهنمایی کن و چیزی که می خوان رو بهشون بده

هیون: بله ارباب

& از اینکه با ما همکاری می کنید ممنونم قربان

کوک: خواهش می کنم موفق باشید

زن و مرد های همراهش از اونجا رفتن

هوسوک: وضعیت داره پیچیده میشه جونگکوک

کوک: چرا اون وقت ؟

هوسوک: ما الان باید برای پلیس ها آماده بشیم و از اون طرف ماسیمو هم سر و کله اش پیدا شده

کوک: قضیه ماسیمو نهایتا یک هفته بیشتر طول نمی کشه هوسوک

نیشخندی زد و چاقوی تیز شده اش رو توی غلافش فرو کرد ......

( روز بعد / دادگاه سیاه )

تمامی افراد به ترتیب قدرتشون روی صندلی ها جا گرفتن و مشخصات صندلی جونگکوک هوسوک و لیسا سه صندلی اول بود

قاضی دادگاهشون وارد شد و همه به احترام مرد پیر قیام کردن

قاضی نشست و همه نشستن

قاضی: خب ؟

منشی: قربان ماسیمو آدامو از جئون جونگکوک به دلیل ربودن همسرش چان رافائل در پنج ساله پیش شکایت کردن

THE BABY POLICE [Kookv]Where stories live. Discover now