Part 1

4.7K 210 20
                                    




Couple: Boy X Girl, KookJin

Part 1

به صورت کبود و رنگ پریده اش نگاهی انداخت.. دستی به روی کبودی گوشه ی لبش کشید..هنوز دردو عذاب رو به خوبی

احساس میکرد..از این زندگی و دنیا هیچ چیز خوبی نصیبش نشده بود...تنها امیدش زنده بودن برادرش بود..

در به آرومی باز شد..از آینه به قیافه ی غمگینو ناراحتش خیره شد :" باز در نزده اومدی تو؟

جیمین خنده ی دلربایی کردو نزدیک تر شد..با دیدن کبودی ها و رد اشک ها، اخمی بر پیشونیش نشست..انگشت شصتشو به روی کبودی ها کشید:" بازم؟ چرا لجبازی میکنی؟

هیونا تلخندی زد و به سمت پنجره اتاقش رفت :" لجبازی؟.. تو به این میگی لجبازی؟..

با نگرانی نزدیکش شد:" هیونا...میدونی که بالاخره کار خودشو میکنه..چرا کاری میکنی که به این روز بیافتی؟ خودتم خوب میدونی..من دلم نمیخواد، ولی مطمئنم شرایطت بهتر از الان میشه..

با تعجب به صورتش خیره شد :" میفهمی چی میگی؟ من قراره برم تو دل شیر..میفهمی جیمین؟

شرمنده و غمگین گفت :" میفهمم..ولی حداقل..

توان بیان جمله ی بعدیو نداشت..چطور میتونست تو چشم های تنها خواهرش نگاه کنه و بدون اینکه کاری انجام بده، چنین حرفی رو به زبان بیاره..با شرمندگی سرش رو پایین انداخت..

هیونا دوباره به بیرون خیره شد :" بهتر از این که هر شب و روز.. بخاطر این شغلی که داریم همخوابه غریبه ها شم نه؟

جیمین با شنیدن این حرف بغضی کرد:" هیونا..

نمیخواست جیمین شاهد غم و اندوهش باشه..به طرف در اتاقش رفت..

جیمین با عجله بازوشو گرفت..نگرانی و اضطراب تو چشماش موج میزد..

هیونا لبخندی زد :" نترس..قبول میکنم..

...................

به سمت اتاق بزرگ سالن رفت..طبق معمول با سیگار معروفش اتاقو پر دود کرده بود...از این اتاق و این بو متنفر بود...تک سرفه ای کرد تا اعلام حضور کنه..

کوانگسو با تعجب به عقب برگشت..تو دلش لعنتی به کار خودش فرستاد،

هنوزم مثل همیشه زیبا و بی نظیر بود:" اوه..ببین کی اومده.. هیونای من..

با نفرت و انزجار به صورت مسبب این زندگی خیره شد :" برای دیدن تو نیومدم..

Face Off  (Season 1) | Complete Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ