Part 7

927 99 6
                                    


Couple : BoyXGirl, KookJin

Part 7

پشت میز کوچک آشپزخانه مشغول خوردن دستپخت تهیونگ بودن..

احساس ضعف شدیدی داشت.. نمیدونست بخاطر گشنگیه یا فکروخیالی که ذهنشو مشغول کرده..

نیم نگاهی به جونگ کوک که با غذای توی بشقاب بازی میکرد انداختو با تک سرفه ای گفت: کوک.. دوست نداری؟

لبخندی زد :" نه.. ممنون، فقط گشنم نیس..

تهیونگ دست از خوردن کشید:" میشه بگی چته... اون دختره کیه.. چرا اینقدر پریشونی...

جونگ کوک قاشقو روی میز گذاشت...

آشفته بود، نمیدونست حدس و گمان هایی که تو ذهنش رژه میرن درسته یا نه..

تهیونگ نگران حالش بود، بعد از مرگ خواهرش عوض شده بود، خودشم دست کمی از جونگ کوک نداشت اما کوکی بیش از حد وابسته اش بود، بدتر اینکه خودشو مقصر مرگ نایون میدونست..

دستای جونگ کوکو گرفت: " به من دروغ نگو

نگاهشو به گوشه ای از دیوار دوخت: " اون.. اون هیونا بود

تهیونگ گیج شده بود، از چی حرف میزد :" کی؟ کوکی واضح حرف بزن

با عجله از پشت میز بلند شدو به سمت اتاقش رفت.. بعد زیر و رو کردن وسایلش بالاخره طراحی که اونشب کشیده بودو پیدا کرد...بین دستاش نگه داشتو به طرح رو به روش خیره شد...تهیونگ کنارش ایستاد :" این کیه؟

باورش نمیشد...اما حقیقت داشت:" هیونا..

تهیونگ یه تای ابروشو بالا داد:" تو.. تو نقاشیه هیونارو کشیدی؟

دستشو لبه ی میز تکیه دادو برای لحظه ای چشماشو بست..رنگ موهاش.. اندامش.. حتی صداش.. همه ی لحظه های اونشبو با هیونا مقایسه کرد..

تهیونگ طراحی زیبای کوکی رو از دستاش گرفت:" چرا.. چرا از پشت؟ ببینم نکنه همون که میگفتی اون شب.... اوه...اونو کشیدی؟

با سرش تایید کرد.. عصبی بود؟ خوشحال بود؟ یا ناراحت؟.. همه ی احساسات عجیبو غریب به سمتش هجوم آورده بود.. روی زمین کنار تختش نشست :" تهیونگ..

نگاهشو به صورت متحیر کوکی داد:" بله؟

به رو به رو خیره شد (اون هرشب کنارم بودو من بی خبر به فکر روزی بودم که شاید بتونم دوباره ببینمش، تا ازش بپرسم چرا اونکارو کرد؟ )

Face Off  (Season 1) | Complete Where stories live. Discover now