Part 2

1.4K 125 2
                                    







Part 2

امشب هم باید به رستوران میرفت..قدم هاش ناخواسته به اون سمت کشیده میشد..نوشته ی روی در نشون میداد تعطیله، اما بی اهمیت به نوشته، درو باز کرد.. جونگهوا با شنیدن زنگوله ی در به سرعت سرشو بلند کرد :" جونگ کوک..

اما همون دختر دیروز بود، ناامید از پشت یکی از میز های رستوران بلند شد:" تعطیله، دیر اومدین..

هیونا شرمنده قدمی به داخل گذاشت:" میدونم، برای پرداخت دینی که دارم اومدم..

با باز شدن دوباره ی در به عقب برگشت، پسری قد بلند و خسته از دویدن رو به روش ظاهر شد..اونو جایی دیده بود،کجا؟ چرا اینقدر آشنا بنظر میرسید..

جونگ کوک بی توجه بهش سریعا از کنارش رد شد و به سوی پدرش رفت :" مامان کجاست؟

جونگهوا به سمت دری در انتهای رستوران رفت:" روی تخت دراز کشیده، داروهاشو دادم..ولی هرکاری میکنم نمیره دکتر.. به حرف من که گوش نمیده شاید تو تونستی راضیش کنی..

هردو به طرف اون در رفتن و هیونا تنها موند..پس خودش بود.. نتونست به صورتش خیره شه یا چهره اشو به خوبی به خاطر بسپاره،اما هیکل درشت و ورزشکاریشو بخوبی تشخیص میداد (چرا اینقدر آشفته بودن،نکنه اتفاقی برای مامانش افتاده..)

نگران بود خودش هم دلیلشو نمیدونست اما نگران حال اون زن مهربون بود..به سمت دری که رفتن حرکت کرد، بی ادبی بود ولی چاره ای نداشت،آروم به در ضربه ای زد و باز کرد.. کسی اونجا نبود(پس باید به یکی از اون دو اتاقی که در انتهای راهروعه رفته باشن)..قبل از رفتن آقای جئون با دیدن دوباره هیونا ناخواسته غرید :" مگه نشنیدی؟ میگم تعطیله..

با عجله نزدیک اتاق رفت:" حالشون بده؟

با اخمی بهش خیره شد:" لطفا وقت دیگه ای تشریف بیارین..

وقت مناسبی نبود اما نمیتونست از اونجا دل بکنه:" من... میشه من اینجا کار کنم..آخه..

حرفش با اومدن جونگ کوک نصفه موند،عصبانی به نظر میرسید..ولی خیلی خونسرد گفت: میخواین بجای مامانم کار کنین؟

چقدر زیبا بود، هرچند از مرد ها خوشش نمیومد ولی ناخواسته جذب صورت زیبای این پسر شده بود،با لکنت گفت: بله..من میتونم کمکشون کنم..

جونگکوک نیم نگاهی به داخل اتاق انداخت:" باشه..الان خوابه بیدار شد باهاش حرف میزنم..شمارتونو بدید به بابا اگه قبول کرد باهاتون تماس میگیریم...

هیونا با عجله شماره موبایلشو روی کاغذی نوشت و به سمت پدرش دراز کرد :" خواهش میکنم قبول کنین... من سعی میکنم کارمو خوب انجام بدم قول میدم..اسمم هیوناست اگه بهشون بگین میشناسن..

Face Off  (Season 1) | Complete Where stories live. Discover now