Couple : BoyXGirl, KookJinPart 29
جین نفس عمیقی کشید:" جونگکوک..یه ویدئو..برات فرستادم..
" جونگکوووک"
جونگکوک کلافه سرشو به سمت صدا چرخوند:" بله..الان میام..
جین ادامه داد :" کوکی..درمورد هیوناست..اون دختر خطرناکه..جونگکوک..اون خواهر جیمینه!
جونگکوک اخمی کرد..صدای جین بخوبی نمیومد..اما از صحبت هاش متوجه شد در مورد هیونا حرف میزنه و یه فیلمی فرستاده!
صدای اطرافیان که مدام اسمشو میگفتن کلافه اش کرده بود..
به خیال اینکه جین حسودی هیونارو میکنه آهي کشید:" اوکی الان نگاه میکنم...بعدا میحرفیم..فعلا
موبایلو قطع کردو از روی کنجکاوی ویدئو رو دانلود کرد..
سرعت اینترنت پایین بود:" زود باششش...چرا اینجا نت ضعیفه..
اینبار پدرش با عصبانیت وارد اتاق شد:" همه مسخره توعن؟ چرا اهمیت نمیدی؟
جونگکوک شرمنده موبایلشو روی میز گذاشتو پشت سر پدرش از اتاق بیرون رفت..
دلش پیش حرفای جینو اون ویدئو بود..اما فعلا جشن عروسیو هیونا مهم بود..
پشت میزو طاق کوچک تزیین شده با گلهای یاسو ارکیده سرپا منتظرش شد...
/آهنگ -calum scott - you are the Reason رو تا آخر این قسمت پلی کنین/
با قلبی تپنده دستشو به بازوی جونگهوا تکیه دادو به آرومی روی سرامیکهای براق و سفیدی که انتهاش به جونگکوک میرسید قدم گذاشت..
صدای تق تق پاشنه ی کفش هاش با صدای موسیقی آروم هماهنگ شده بود..
پاهاش میلرزیدو سر به زیر از کنار مهمون ها عبور میکرد..زمزمه ی آرومشون که بعضیها به این وصلت راضی نبودن به گوشش میرسید.. نگاهی به جمع مهمونا انداخت که خوشحالو خندون به نظر میرسیدن..ای کاش از بین این همه آدم تنها یک نفر آشنای اون بود..برادرش..کسی که آخرین روز دیدارش،
حق انتخاب بین خودشو عشق زندگیش گذاشت..بی توجه به حرفای اطرافیان لبخند غمگینی زد..
یک قدمی جونگکوک بود..سرشو به آرومی بالا آورد تا مرد آینده شو ببینه..
جونگکوک با کتو شلوار سیاه و پاپیون کوچکش..با موهای آراسته و بالا زده، فوقالعاده ترین مرد روی زمین بود..لبخند زیبایی به چشمای مشتاقش زد..
![](https://img.wattpad.com/cover/188643340-288-k682039.jpg)
KAMU SEDANG MEMBACA
Face Off (Season 1) | Complete
Fiksi Penggemarوقتی تمام تلاشتو میکنی تا ازش دوری کنی چون میدونی که موندن به ضررته اما هيچ وقت موفق نمیشی..مثل یه باتلاقی که دوس داری ازش خارج شی ولی میدونی موندن و دراومدن از این باتلاق یه معنی بیشتر نداره..مرگ! این عشق رو میخواستم حتی به قیمت جونم اما مرگ برادرم...