Part 14

2.9K 431 47
                                    


- صبر کن ببینم.. من تمام مدت کنارت بودم و تو دقیقا کی وقت کردی شمارتو بهش بدی؟

جین گفت و کوکی ابرویی بالا انداخت

- این از اسرار مخ زدن جی کیِ بیبی

جیمین که میدونست دقیقا چه خبره و جانگکوک چطوری شماره تهیونگ رو گرفته ،چشماش رو چرخوند

- تهیونگ از دورهمی دیشب خوشش اومده بود و فقط برای اینکه ما بیشتر اونجا بریم شماره جانگکوکو گرفت

جین نگاهی به کوکی که بعد حرف جیمین وا رفته بود کرد و مسخرش کرد

- روش های مخ زنیت خیلی درجه بالان جئون

جانگکوک که با نگاهش داشت به سمتش تیر پرتاب میکرد، نیشگونی از جیمین گرفت و سعی کرد جین رو ساکت کنه، خب شاید بگید چطور میخواد این کار رو کنه، سادست! فقط کافیه اسم کیم نامجون رو بیاره تا رفیقش از پررو ترین و خبیث ترین آدم روی زمین به ساکت ترین و خجالتی ترینش تبدیل بشه.

- محض اطلاعتون آقایون محترم، داداشتون جذابیتاش چشم کیم تهیونگو گرفته، وگرنه چرا شماره جیمین رو نگرفت؟

- شاید چون جیمین با چشماش سوراخش نکرد؟

- نه خیر، چون جئون جانگکوک اسیرش کرده بوده، و امروزم قراره با پسر عموشون تشریف بیارن و بریم بیرون، چیزی که شما دو تا خنگ همین الان فهمیدین

جانگکوک با افتخار گفت و دستش رو به کمرش انداخت. به دوستاش نگاه کرد تا واکنششون رو ببینه. جیمین خوشحال بود اما جین، خب میتونست بگه اون خوشحال نبود.

- هی مشکل چیه؟

جین بهش نگاهی کرد و لبخند زد. چطوری میگفت نامجون نزدیک شدن به برادرش رو براش غدقن کرده؟ نه که به برادرش اعتماد نداشته باشه. انگار فقط داراییش رو نزدیک خودش میخواست. حتی اگه از اون زمان زیادی هم استفاده نمیکرد ترجیح میداد بازم کامل برای خودش باشه.

- هیچی، هیچی.

جین دستپاچه توضیح داد و به زمین خیره شد. باید این ترس لعنتی فقط از اسم اون و هر چیزی که مربوط به اون میشد رو کنار میذاشت. اما مگه میتونست؟
جوری یهویی زندگیش تغییر کرده بود و وضعیت الانش، به لطف همون مرد تغییر کرده بود که حالا کیم نامجون برای جین خدایی بود که با تموم سلول هاش میپرستید.

- فقط...

جین ادامه داد

- فکر میکنم سئوجون بیاد دنبالم و من برگردم خونه

You can call me DADDY Where stories live. Discover now