با نا امیدی و اخم به خودم توی آینه نگاه کردم. لعنت به موهای من! درست حالت نمیگیره. و لعنت به هر چی کارنامه و مدرسه ای که قراره توش با کیم نامجون روبرو بشم.
"من نباید با موهای خیس بخوابم، من نباید با موهای خیس بخوابم"
این جمله رو دائم زیر لب با خودم تکرار کردم. بازم سعی کردم با شونه درستشون کنم. به خودم توی آیینه چشم غره رفتم و بیخیالش شدم. امروز روز من نیست، به هیچ وجه.
از اتاق بیرون اومدم و سوزی رو روی مبل دیدم، تقریبا خوابش برده بود و مثل یه همستر گوله شده بود. حتما خیلی خسته شده، اولین باره که میبینم اینجوری خوابیده. به آشپزخونه سرک کشیدم. یکی از خدمتکارا داشت توی یکی از کابینتا دنبال چیزی میگشت و وقتی برگشت و با من مواجه شد ترسید و ظرف از توی دستش سُر خورد و روی زمین افتاد و به هزار تیکه تبدیل شد. گفتم که، واقعا امروز روز من نیست.
اون زمزمه کرد:"متاسفم" و دنبال جارو گشت تا جمعشون کنه، سوزی بیچاره با صدای شکستن بیدار شده بود و اون هم حالا توی آشپزخونه بود.
آخرین لقمه رو توی دهنم گذاشتم و لیوان شیر رو یه نفس بالا بردم. باهاشون خداحافظی کردم و وارد حیاط شدم. یونتان برای خودش توی حیاط میگشت، اما اثری از تهیونگ نبود.
کیفم رو روی دوشم جا به جا کردم و سمت در رفتم، قبل از باز کردن در، سئوجون در رو باز کرد و لبخندش روی همه جای صورتش بود.
- سلام سئو
- سلام رفیق، صبحت بخیر
- صبح تو هم بخیر
پشتش راه افتادم و در عمارت رو بستم. اون مثل همیشه روی صندلی شاگرد، کنار راننده نشست و من هم پشت ماشین.
- خوشحالم که میبینم بهتری
اوه، نه سئوجون، نباید به این موضوع اشاره کنی، چون شاید از خجالت همین جا مردم!
- ممنون...سئو، میتونم یه سوال بپرسم؟
- تا سوالت چی باشه
- امروز، مدرسمون کارنامه میده... تو.. احیانا میدونی که نامجون میاد یا نه؟
از اونجایی که نیمرخش رو میدیدم، کمی گوشه لبش بالا اومد، لبخند زد.
- تو میخوای اطلاعات محرمانه شغلمو بهت بدم؟
- نه نه، فقط میخوام ببینم که میتونم نمره هامو امروز ببینم یا نه
- اوه و این تنها دلیلیه که داری؟
- معلومه که آره! من پسر درس خونیم
- آره هستی، پس نگران نباش، حتما نمره هات خوبن
- ای بابا این که نشد جواب سوال من!
غر زدم و سرمو بین دو تا صندلی بردم، سعی کردم خودمو براش لوس کنم
YOU ARE READING
You can call me DADDY
Fanfictionچی میشه وقتی جین ۱۷ ساله در ازای بدهی پدر الکلیش به کیم نامجون فروخته میشه؟ . #bdsm . Fanfic start: 98.11.22 Ranks: #1 in slave
