متاسفم که اینقدر دیر آپ کردم...بخاطر کنکور و اینجور چیزا یکم درگیرم
ولی سعی میکنم تا قبل تیر تموم کنم این فن فیکو
ممنون که دنبال میکنین♡
راستی قسمت اسماتو یکی از دوستام زحمتشو کشیده..ممنون ازش♡
(!هشدار! به صحنه های مستهجن نزدیک میشود.آرام بخوانید)
••
•
"خب آقا گرگه منو شکار کرده.قراره چه بلایی سرم بیاره؟"
دریک فاصله ای که بینشون بود رو از بین برد تا جایی که لباشون مماس باهم قرار بگیره و روی لبای شیرین استایلز جواب داد:صبور باش به زودی میفهمی
استایلز نفسشو با صدا بیرون داد و نمیتونست جلوی کنجکاویشو بگیره و در ضمن از صبر کردن متنفر بود. توی افکار خودش غرق بود که زبون دریک روی گردنش کشیده شد و پوست زیر گوش سمت راستشو بین لباش گرفت و مکید. استایلز چشاشو بست و ناخواسته ناله ارومی کرد. با بلند شدن ناله پسرک، رو گردنش پوزخند محوی زد و دستای پسر مو فندقیو وحشیانه کنار سرش قفل کرد و بوسه های عمیق تری رو گردنش گذاشت. استایلز بدنشو به بدن دریک فشار داد و زیر بدنش دائم در حال تکون خوردن بود و درنهایت با ضربه نسبتا محکمی که دریک بین پاهاش زد دوباره ناله کرد،با باز شدن بین لباش دریک زبونشو وارد دهنش کرد و زبون داغشو روی زبون صورتی استایلز کشید
قفسه سینه پسرک بالا و پایین میرفت و با شل شدن دستای دریک دستاشو آزاد کرد و به موهای مرد چنگ انداخت
حرکت انگشتاش لای موهای پر کلاغی، دریک رو دیوونه تر کرد و درحالیکه دستاشو روی بدن استایلز میکشید بوسشونو عمیق تر کرد. دستای استایلز دور گردن دریک حلقه شد و بدون جدا کردن لباشون از هم رو پای دریک نشست و همزمان با مکیدن لباش خودشو رو دیکش بالا و پایین میکرد.دریک به رونای پسری که توی بغلش در حال ورجه وورجه بود، چنگ مینداخت و باسنشو تو دستش گرفت و فشار داد . استایلز که دستاشو دور صورت دریک قاب کرده بود پوزخند پیروزمندانه ای زد و از گرگینه جدا شد. بخاطر هارد شدنش نمیتونست فرار کنه پس سعی کرد تا وقتی بتونه راه بره حواس دریک رو پرت کنه. تیشرتشو درآورد و با پررویی تو چشمای سبز ابی زل زد در حالیکه زبونشو گوشه لبش گذاشته بود :ددی میخواد بفاکم بده هوم؟
تیشرتشو گوشه ای پرت کرد و منتظر به دریک نگاه کرد
در مقابل مرد همه حرکات پسرو زیر نظر داشت. ابروهاشو بالا انداخت و بدن نقاشی شده با خال های ریز درشت پسرکو بر انداز کرد درحالیکه پورخند پررنگی روی لباش نقش بسته بود:اره میخوام بفاکت بدم چاکلت بویاستایلز اروم عقب عقب رفت و خنده شیطانی روی لبای صورتیش کشیده شد :پس براش زحمت بکش..
در ادامه مکث کوتاهی کرد و کلمه "ددی" رو با لحنی خاص و غرق در شهوت به زبون اورد "ددح"دوباره از مرد گرگی دور شد و به سمت پنجره رفت
دریک بلند شد و درحالیکه دستشو بین موهاش میبرد به سمتش حرکت کرد :امشب قراره طولانی باشه
![](https://img.wattpad.com/cover/246461952-288-k227463.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
He's My Wolf
Lobisomem۱۰ سال زندگی به عنوان یه گرگ اونم بخاطر عذاب وجدانی که هنوز که هنوزه رهاش نکرده دریک..آلفای کامله گله ی هیل نتونست از خانوادش حفاظت کنه و خیلیا رو از دست داد ولی.. آلفا برمیگرده نه برای انتقام. بلکه برای اتحاد و حفاظت اونم از کسایی که بهش توی این را...