Part 26

528 98 19
                                    

متاسفم که اینقدر دیر آپ کردم...بخاطر کنکور و اینجور چیزا یکم درگیرم
ولی سعی میکنم تا قبل تیر تموم کنم این فن فیکو
ممنون که دنبال میکنین♡
راستی قسمت اسماتو یکی از دوستام زحمتشو کشیده..ممنون ازش♡
(!هشدار! به صحنه های مستهجن نزدیک میشود.آرام بخوانید)

"خب آقا گرگه منو شکار کرده.قراره چه بلایی سرم بیاره؟"

دریک فاصله ای که بینشون بود رو از بین برد تا جایی که لباشون مماس باهم قرار بگیره و روی لبای شیرین استایلز جواب داد:صبور باش به زودی میفهمی

استایلز نفسشو با صدا بیرون داد و نمیتونست جلوی کنجکاویشو بگیره و در ضمن از صبر کردن متنفر بود. توی افکار خودش غرق بود که زبون دریک روی گردنش کشیده شد و پوست زیر گوش سمت راستشو بین لباش گرفت و مکید. استایلز چشاشو بست و ناخواسته ناله ارومی کرد. با بلند شدن ناله پسرک، رو گردنش پوزخند محوی زد و دستای پسر مو فندقیو وحشیانه کنار سرش قفل کرد و بوسه های عمیق تری رو گردنش گذاشت. استایلز بدنشو‌ به بدن دریک فشار داد و زیر بدنش دائم در حال تکون خوردن بود و درنهایت با ضربه نسبتا محکمی که دریک بین پاهاش زد دوباره ناله کرد،با باز شدن بین لباش دریک‌ زبونشو وارد دهنش کرد و زبون داغشو روی زبون صورتی استایلز کشید

قفسه سینه پسرک بالا و پایین میرفت و با شل شدن دستای دریک دستاشو آزاد کرد و به موهای مرد چنگ انداخت

حرکت انگشتاش لای موهای پر کلاغی، دریک رو دیوونه تر کرد و درحالیکه دستاشو روی بدن استایلز میکشید بوسشونو عمیق تر کرد.  دستای استایلز دور گردن دریک حلقه شد و بدون جدا کردن لباشون از هم رو پای دریک نشست و همزمان با مکیدن لباش خودشو رو دیکش بالا و پایین میکرد.دریک به رونای پسری که توی بغلش در حال ورجه وورجه بود، چنگ مینداخت و باسنشو تو دستش گرفت و فشار داد . استایلز که دستاشو دور صورت دریک قاب کرده بود پوزخند پیروزمندانه ای زد و از گرگینه جدا شد. بخاطر هارد شدنش نمیتونست فرار کنه پس سعی کرد تا وقتی بتونه راه بره حواس دریک رو پرت کنه. تیشرتشو درآورد و با پررویی تو چشمای سبز ابی زل زد در حالیکه زبونشو گوشه لبش گذاشته بود :ددی میخواد بفاکم بده هوم؟

تیشرتشو گوشه ای پرت کرد و منتظر به دریک نگاه کرد
در مقابل مرد همه حرکات پسرو زیر نظر داشت. ابروهاشو بالا انداخت و بدن نقاشی شده با خال های ریز درشت پسرکو بر انداز کرد درحالیکه پورخند پررنگی روی لباش نقش بسته بود‌:اره میخوام بفاکت بدم چاکلت بوی

استایلز اروم عقب عقب رفت و خنده شیطانی روی لبای صورتیش کشیده شد :پس براش زحمت بکش..
در ادامه مکث کوتاهی کرد و کلمه "ددی" رو با لحنی خاص و غرق در شهوت به زبون اورد "ددح"

دوباره از مرد گرگی دور شد و به سمت پنجره رفت
دریک بلند شد و درحالیکه دستشو بین موهاش میبرد به سمتش حرکت کرد :امشب قراره طولانی باشه

He's My WolfOnde histórias criam vida. Descubra agora