Part 33

341 73 42
                                    

[ Round & Round /heize]

انگشتاش جوری دور چرم فرمون پیچیده بودن که با کمی فشار بیشتر میتونست فرمون رو از جا بکنه.  پاشو محکم تر روی پدال گاز کوبید حتی با اینکه با حداکثر سرعت در حال رانندگی بود. همینکه استفن بهش پیام داد که گله ی بیکن هیلز برای حمله ی نهایی داره میاد سراغشون ،بعد از توضیحی کوتاه و  سرسری لیام رو پیش استایلز تنها گذاشت و پرید پشت فرمون تا خودشون به عمارت برسونه.حداقلش این بود که میدونست جای استایلز و لیام توی بیمارستان امن تره

خوشبختانه نیکلاوس سریعا با نقشه ی هوشمندانه ای به دادشون رسید. اول از همه به نواه هم خبر دادن ماجرا از چه قراره و کلانتر همراه با جکسون و کرولاین به بیمارستان رفتن تا مواظب خانواده ی کوچیک دریک هیل باشن.

بعد از اون به پیشنهاد فریا و با کمک لیدیا و الیسون دور عمارت رو خاکستر کوهستان ریختن و همه ازش خارج شدن
قسمت سوم این نقشه بعد از حمله شروع میشد و حیاتی ترین بخش بود که اینجا مایکل هم واردش شد.
ازونجایی که بعد از اون همه مدت تحت شکنجه بودن توان زیادی برای جنگیدن نداشت به لیدیا و الیسون برای کشیدن دایره ی خاکستر کوهستان دور محوطه ی جنگی کمک کرد و با ماشین اونارو چرخوند درحالی که نقش بادیگارد رو هم ایفا میکرد
گرچه هنوز قسمت سوم نقشه کامل اجرا نشده بود و بیشتر طول میکشید
تا اون موقع همه ی گله باید از خونه محافظت میکردن و به مبارزه ادامه میدادن تا کسی به خونه نزدیک نشه و از نقشه ی مرموزانشون بویی نبره
کریس هم که با دسته ای از دوستاش که بزور دوازده نفر میشدن روی ایوون عمارت کمین کرده و به دشمناشون تیر اندازی میکردن تا موقع اجرای نقشه خاکسترو بشکنن و گله ی متحدین بتونه به داخل خونه برگرده

ده متر جلو تر از ورودی جاده ی جنگلی پیتر و دیمن منتظر دریک بودن تا باهم از پشت به گله ی بیکن هیلز حمله کنن
وقتی کامرو جلوی پاشون ترمز زد با سرعت داخل ماشین پریدن و دریک دوباره حرکت کرد

-لیدیا هنوز به قسمت شرقی نرسیده.از اون طرف میتونیم وارد بشیم

دریک در پاسخ حرف عموش سری تکون داد و فرمون رو چرخوند .
دیمن که کنار دریک نشسته بود و جوری به صندلی چسبیده و توش فرو رفته بود که اگه الفا خواست یهویی ترمز بزنه با سر تو شیشه نزه، با کمی تعلل پرسید:حال استایلز چطوره؟

دریک با ناامید تمام آهی کشید و دریای طوفانیه چشماش در لحظه آروم گرفت تا رنگی از غم به خودشون بگیرن و آبی تر شن:داره بدتر میشه.دائم بهش مسکن میزنن ولی دردشو کم نمیکنه..هیچی دیگه فایده نداره

بعد از این تا وقتی که برسن کسی حرفی نزد و چیزی نپرسید
با وارد شدن کامرو به محوطه ی و زیر گرفتن یه شکارچی و سه تا گرگینه ،توجه به سمتشون جلب شد و عده ای از گرگا به سمتشون حمله ور شدن
وقتی که الفا و دو بتای خشمگینش از ماشین خارج شدن تازه متوجه ی گرگ و میش خونین آسمون که با تم مهمونیه بی رحمانه ی امشب ست شده بود شدن.

He's My WolfWhere stories live. Discover now